خانه راهنمای خرید پیگیری سفارش پشتیبانی درباره ما تماس با ما
محصولات مرتبط
مبانی نظری و پیشینه پژوهش بلوغ ومرحله نوجوانی
مبانی نظری و پیشینه پژوهش بلوغ ومرحله نوجوانی
قیمت : 37,400 تومان
مبانی نظری و پیشینه پژوهش انگیزه پیشرفت
مبانی نظری و پیشینه پژوهش انگیزه پیشرفت
قیمت : 32,000 تومان
مبانی نظری و پیشینه پژوهش رضایت مشتري
مبانی نظری و پیشینه پژوهش رضایت مشتري
قیمت : 37,400 تومان
پیشینه و مبانی نظری ارزش ویژه برند داخلی سازمان
پیشینه و مبانی نظری ارزش ویژه برند داخلی سازمان
قیمت : 32,000 تومان

پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی زنان و مردان کارمند

پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی زنان و مردان کارمند

فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی زنان و مردان کارمند دارای 28 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::


فصل دوم
پيشينه ي ادبيات تحقيق
مبانی نظری وپیشینه تحقیق هوش هیجانی زنان ومردان کارمند
هيجان چيست ؟
هيجانها بسيار پيچيده تر از آن هستند كه ابتدا به چشم مي خورند .در نگاه اول ،همگي هيجان ها را به عنوان احساس ،مي شناسيم . ما شادي وترس را مي شناسيم زيرا جنبه ي احساسي آنها طبق تجربه ي ما خيلي بارز هستند .وقتي با تهديدي مواجه مي شويم (ترس )يا به سمت هدفي پيشرفت مي كنيم (شادي )، تقريباًغير ممكن است كه متوجه جنبه احساسي هيجان نشويم . اما به همان صورتي كه بيني بخشي از صورت است ،احساس ها نيز فقط جزئي از هيجان هستند .
هيجان ها چند بُعدي هستند . آنها به صورت پديده هاي ذهني ،زيستي ،هدفمندواجتماعي وجود دارند (ايزارد،1993).هيجانها تا اندازه اي احساس هاي ذهني هستند ،به اين صورت كه باعث مي شوند به شيوه ي خاصي ،مثل عصباني يا خوشحال ،احساس كنيم . اما هيجان ها واكنش هاي زيستي نيز هستند ،يعني ،پاسخ هاي بسيج كننده ي انرژي كه بدن را براي سازگار شدن با هر موقعيتي كه فرد با آن مواجه شده ،آماده مي كنند . هيجانها هدفمند هم هستند ،خيلي شبيه گرسنگي كه هدف دارد . براي مثال ،خشم ،ميل انگيزشي براي انجام دادن كاري ،مانند جنگيدن با دشمن يا اعتراض كردن به بي عدالتي درما ايجاد مي كند كه در غير اين صورت چنين نمي كرديم . هيجانها پديده هاي اجتماعي نيز هستند . وقتي هيجان زده مي شويم ،علايم قابل تشخيص چهره اي ،ژستي وكلامي مي فرستيم كه ديگران را از كيفيت وشدت هيجان پذيري ما با خبر مي كنند (مثل حركت ابروها ،لحن صدا ).
با توجه به اين چهار ويژگي هيجان معلوم مي شود كه هيجان را نمي توان به روشني تعريف كرد . مشكل تعريف كردن هيجان شايد در ابتدا شما را متحير كند ،زيرا هيجانها در تجربيات روزمره ،خيلي سريع به نظر مي رسند . هر كسي مي داند كه تجربه ي شادي وخشم چگونه است بنابراين شايد بپرسيد ،«واقعاًمشكل تعريف كردن هيجان چيست؟»مشكل اين است :«تا وقتي از كسي خواسته نشده باشد هيجان را تعريف كند ،مي داند كه هيجان چيست »(فروراسل ،سال 1984).
هيچ يك از اين ابعاد مجزاي ذهني ،زيستي ،اجتماعي ،هيجان را به نحو شايسته اي تعريف نمي كند هريك از اين چهار بُعد فقط بر ويژگي متفاوت هيجان تأكيد دارد . براي شناختن وتعريف كردن هيجان ،بررسي هريك از چهار بُعد هيجان ونحوه اي كه بر يكديگر اثر متقابل مي گذارند ،ضرورت دارد . چهار بُعد (يا عنصر ) هيجان در شكل 1-11نشان داده شده است . اين شكل چهار مستطيل را نشان مي دهد كه هر كدام با جنبه ي مجزا ي هيجان مطابقت دارد . عنصر احساسي ،به هيجان تجربه ذهني مي دهد كه معني واهميت شخصي دارد . هيجانهم از نظر شدت وهم از نظر كيفيت ،در سطح ذهني (يا «پديدار شناختي »)احساس وتجربه مي شود . جنبه ي احساسي در فر آيندهاي شناختي وذهني ريشه دارد عنصر انگيختگي بدن ،فعال سازي ذهني وفيزيولوژيكي ،از جمله فعاليت سيستم هاي خود مختار وهورموني را شامل مي شود كه رفتار مقابله كردن بدن را هنگام هيجان ،آماده وتنظيم مي كند انگيختگي بدن وفعال سازي فيزيولوژيكي به قدري با هيجان آميخته است كه اصلاًنمي توان فرد عصباني يا متنفر را كه بر انگيخته نباشد تصور كرد . وقتي هيجان زده مي شويم ،بدنمان براي عمل آماده مي شود واين آمادگي به صورت فيزيولوژيكي (ضربان قلب ،اپي نفري در جريان خون )ونظام عضلاني (حالت هوشيار بدن ،مشت گره كرده )مي باشد عنصر هدفمند ،حالت انگيزشي هدفمند به هيجان مي دهد تا براي مقابله كردن با شرايط هيجان آوري كه شخص مواجه شده ،اقدام لازم را انجام دهد . جنبه ي هدفمند توضيح مي دهد چرا افراد از هيجانشان بهره مند مي شوند كسي كه هيجان ندارد در مقايسه با ساير افراد در وضعيت اجتماعي وتكاملي نا مطلوبي قرار دارد . براي مثال ،تصور كنيد كسي كه توانايي ترس ،علاقه ،يا عشق ندارد از لحاظ بقاي اجتماعي وجسماني چقدر معلول است . عنصر اجتماعي –بيانگر ،جنبه ي ارتباطي هيجان است . تجربيات خصوصي حالتهاي بدن ژستها
آواگري ها ،و جلوه هاي صورت ،علني مي شوند . وقتي هيجان خود را ابراز مي كنيم به صورت غير كلامي به ديگران مي رسانيم چه احساسي داريم وچگونه موقيت موجود را تعبير مي كنيم .براي مثال،وقتي كسي نامه اي خصوصي را باز مي كند ،به صورت او نگاه مي كنيم وبه لحن صدايش گوش مي كنيم تا از هيجان او سردر آوريم .بنابراين ،هيجانها كل وجود ما يعني ،احساسها ،انگيختگي بدن ،احساس هدفمندي وارتباطهاي غير كلامي را فعال مي كنند . باتوجه به اين مقدمه درباره چهار عنصر هيجان ،اكنون مي توانيم هيجان را به صورت مقدماتي تعريف كنيم . هيجانها پديده هاي احساسي –انگيختگي –هدفمند – بيانگر كم دوام هستند .كه به ما كمك مي كنند كه با فرصتها وچالشهايي كه هنگام رويدادهاي مهم زندگي مواجه مي شويم ،سازگار شويم .چونهيجانها در پاسخ به رويدادهاي مهم زندگي ايجاد مي شوند ،شكل صفحه بعدي مسيري از «رويداد مهم زندگي »به «هيجان »را در بر دارد . تعريف كردن هيجان خيلي پيچيده تر از تعريف «مجموع اجزاي آن »است .هيجان نوعي ساختار روان شناختي است كه اين چهار جنبه ي تجربه را در يك الگوي همزمان هماهنگ مي كند . به همين علت است كه اصطلاح «هيجان »در شكل صفحه بعد به صورت ساختاري مجزا از عناصر مفرد آن ،نشان داده شده است .
هيجان همان چيزي است كه عناصر احساس ،انگيختگي ،هدفمندي ،وبيانگري را در واكنشي منسجم به رويداد فراخوان تنظيم مي كند . براي مثال ،در مورد ترس ،رويداد فراخوان مي تواند شيبهاي تند اسكي باشد ،در حالي كه در اين واكنش ،احساس ها ،انگيختگي بدن ،اميال هدفمند ،وارتباط هاي غير كلامي علني را در بر دارد .بنابراين ،اسكي باز تهديد شده ،احساس وحشت مي كند (جنبه ي احساسي )،قلبش به تپش مي افتد (جنبه ي انگيختگي بدن )،شديداًميل دارد از خودش محافظت كند (جنبه ي هدفمند )،وچشمان پر تنش وگوشه هاي دهان به عقب كشيده شده نشان مي دهد (جنبه ي بيانگر ). اين عناصر هماهنگ ومتقابلاًحمايت كننده ،حالت واكنش پذيري به خطر محيطي را كه هيجان ترس است تشكيل مي دهند .
اين توصيف هيجان نشان مي دهد كه جنبه هاي مختلف تجربه ،مكمل وهماهنگ كننده ي يكديگر هستند (آوريل 1990؛لدوكس ،1989)براي مثال ،آنچه افراد احساس مي كنند با نحوه اي كه عضلات صورتشان را حركت مي دهند ،ارتباط دارد . براي مثال ،وقتي غذاي گنديده اي را مي بينيد ،نحوه اي كه بيني خود را چروك مي اندازيد ولب بالاي خود را منقبض مي كنيد ،به صورت يك سيستم احساسي – بيانگري منسجم ،هماهنگ شده اند . همين طور ،نحوه اي كه صورت خودتان را حركت مي دهيد ،با واكنش پذيري فيزيولوژيكي شما ،مانند پايين بردن ابرو وفشردن محكم لبها به هم ،با افزايش ضربان قلب وبالا رفتن دماي پوست ،هماهنگ است (ديويد سون وهمكاران 1990).
اين روابط متقابل وهماهنگي بين چهار عنصر متفاوت هيجان در شكل 1-11با خطوطي كه هر جنبه ي هيجان را به سه جنبه ي ديگر مرتبط مي كند نشان داده شده اند . فلش هاي دو طرفه نشان مي دهند كه براي مثال ،تغييرات در احساسها ،برانگيختگي بدن تأثير مي گذارد وهمان گونه كه تغييرات در انگيختگي بدن ،بر احساسهاتأثير مي گذارد . شكل 2-1از اصل انتزاعي كه در شكل 1-11نشان داده شده است ،مثالي عيني در اختيار مي گذارد . غم نوعي واكنش هيجاني به مواجه شدن با رويداد مهمي چون جدايي يا شكست است . اين احساس ناخوشايند برانگيختگي خموده ي بدن ،احساس هدفمندي براي دگرگون كردن جدايي وجلوه ي صورت مشخص غم ،تأثير مي گذارد تا ما را براي سازگار شدن با شرايط محيطي ،آماده كنند .«هيجان »واژه اي است كه روانشناسان براي ناميدن اين فرآيند هماهنگ شده وهمزمان به كار مي برند .
رابطه ي هيجان با انگيزش :
هيجانها به دو صورت با انگيزش ارتباط دارند . اولاًهيجانها يك نوع انگيزه هستند . هيجانها مانند همه انگيزه هاي ديگر (مثل نيازها ،شناختها )رفتار را نيرومند وهدايت مي كنند . براي مثال ،خشم منابع ذهني ،فيزيولوژيكي ،هورموني ،عضلاني را بسيج مي كند (يعني رفتار را نيرومند مي كند )تا به هدف خاصي ،مانند غلبه كردن بر موانع يا رفع بي عدالتي ،برسد (يعني رفتار را هدايت مي كند). ثانياً،هيجانها به عنوان يك سيستم «نمايش »عمل مي كنند تا نشان دهد سازگاري فرد چقدر خوب يا بد پيش مي رود . براي مثال ،شادي از پيش روي به سمت هدفمان ،در حالي كه پريشاني از شكست خبر مي دهد .
هيجان به عنوان انگيزش :
اغلب پژوهشگران هيجان قبول دارند كه هيجانها به صورت نوعي انگيزه عمل مي كنند . اما برخي پژوهشگران از اين فراتر مي روند ومي گويند هيجانها سيستم انگيزشي نخستين را تشكيل مي دهند (تامكيتز ،1962،1963،1984؛ايزارد 1991). در طول 100سال تاريخ روان شناسي ،سايق هاي فيزيولوژيكي (گرسنگي ،تشنگي ،خواب ،ميل جنسي ،درد )بر انگيزاننده هاي نخستين محسوب مي شدند (هان ،1943،1952). محروميت از هوا نمونه اي از آن است . محروم شدن از هوا ،سابق فيزيولوژيكي ايجاد مي كند كه مي تواند توجه كامل فرد را جلب كرده ،عمل او را نيرومند كند ،ورفتار را به سمت هدف خاصي هدايت نمايد .بنابراين ،منطقي به نظر مي رسد كه نتيجه بگيريم ،محروميت از هوا،انگيزه اي قوي را براي اقدامات لازم جهت بدست آوردن هوا براي برگرداندن تعادل حياتي ،به بار مي آورد (به فصل 4 مراجعه كنيد ).

فایل هایی که پس از خرید می توانید دانلود نمائید

پیشینه و مبانی نظری هوش هیجانی زنان و مردان کارمند_1555600799_18715_3418_1192.zip0.05 MB
پرداخت و دانلود محصول
بررسی اعتبار کد دریافت کد تخفیف
مبلغ قابل پرداخت : 33,800 تومان پرداخت از طریق درگاه
انتقال به صفحه پرداخت