فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری رویکردهای عمده در فلسفه اخلاق دارای 40 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
رویکردهای عمده در فلسفه اخلاق
در اینجا میتوان به بیان انواع رویکردهای مطرح در فلسفهی اخلاق که عبارتانداز: رویکرد وظیفهگرایی، رویکرد نتیجهگرایی، سودگرایی( لذتگرا)، رویکرد فضیلتگرا، اشاره کرد.
رویکرد وظیفهگرایی
واژه وظیفهگرایی را نخستین بار، جرمی بنتام در کتاب وظیفهگرایی یا علم اخلاق، مطرح کرد. واژه انگلیسی Deontologismترکیبی است از Deontoبه معنی «تکلیف» و «وظیفه» و Logos به معنای «شناخت» (موحدی، 1389: 165). نظریات مربوط به وظیفهگرایی نظریاتیاند که بدون توجه به نتایج افعال، آنها را ذاتاً خوب یا بد میدانند. موضوعی که در این دسته از نظریههای اخلاقی تأکید میشود این است که همه ما وظایفی را بر عهدهداریم که شامل اعمالی است که باید انجام دهیم و یا نباید انجام دهیم. این اعمال صرفنظر از پیامدی که دارند، بر عهده ما هستند. (فرانکنا، 1385 : 47-46 ). وظیفهگرایی، مانند نتیجه گرایی، به دوشاخه وظیفهگرایی عمل نگر و وظیفهگرایی قاعده نگر تقسیم میشود. در اکثر متون و مباحث اگر از وظیفهگرایی بهطور عام سخنی گفته میشود، عمدتاً وظیفهگرایی قاعده نگر مراد است و حاکی از این میباشد که اگر وظیفه را همواره قاعدهاي مشخص و تعیین کند، ارجح است از اینکه افراد بدون هیچ قواعد و مقرراتی به وظایفی که تشخیص میدهند، عمل کنند و باعث به وجود آمدن تعارض میان وظایف شوند. ازجملۀ وظیفهگرایان عملنگر میتوان به ریچارد پرایس و ایچ. اي. پریچارد و ازجمله نظریات وظیفهگرایانۀ قاعدهنگر میتوان به نظریه امر الهی، نظریه اخلاقی کانت و نظریات اخلاقی دبلیو. ديوید. رأس اشاره کرد. دراخلاق هنجاري، نظریات وظیفهگرایانه در مقابل نظریات نتیجهگرایانه قرار میگیرند. درحالیکه نتیجهگرایی، اعمال درست را بر اساس نتایج خیر مشخّص و معین میکند، وظیفهگرایی مدعی است که اگرچه نمیتوان از نتایج و پیامدهاي اعمال صرفنظر، اما ویژگیهاي مهم دیگري نیز وجود دارند که تعیینکننده درستی و نادرستی اعمال میباشند. در وظیفهگرایی، ملاك سنجش افعال اخلاقی، وظیفه است.
2-1-2-2- رویکرد نتیجهگرایی
در سال 1958 در مقالهای تحت عنوان «فلسفهی اخلاق جدید»، نخستین بار انسکم، واژه"Consequentialism"را که به معنی نتیجهگرایی است در اشاره به نظریاتی که به نتایج و پیامدهاي اعمال اشخاص نظر دارند، به کار برد. این نظریه به شکلی که اَنسکم آن را معرفی کرد،کاملاً با نظریهی اخلاقی سودگرایی پیوند خورد؛ به همین دلیل، اکثر اوقات این دو نظریه با هم تلفیق میشوند و بهجای هم به کار میروند. اما نباید از نظر دور داشت که سودگرایی،گونهاي خاص از نظریات نتیجهگرایی است و زیرمجموعه آن قرا میگیرد (موحدی، 1389: 157).
نتیجه گرایی با این عقیده آغاز میشود که ارزشهایی وجود دارند که مقدم بر اخلاق هستند؛ حتی اگر هیچ درستی و نادرستی اخلاقی وجود نداشته باشد، همواره بعضی چیزها خوب و بعضی چیزها بد خواهند بود. در این دسته از نظریات، کیفیت یا ارزش اخلاقی اعمال، اشخاص و منشها، وابسته به ارزش غیراخلاقی نسبی آن چیزي است که به وجود میآورند و یا به دنبال ایجادش هستند. نتیجه گرایی وصف آن دسته از نظریات اخلاقی است که بنابر آنها، نتایج هر عمل تعیینکننده درستی و اعتبار هر حکم اخلاقی درباره آن عمل است. با این حساب، عملی اخلاقاً درست است که نتایج خوب به بار آورد؛ ازاینرو در نتیجه گرایی، توجه به نتیجه و پیامد عمل بر خود عمل رجحان دارد و در هر عمل، یک ویژگی مصحح اساسی و نهایی در کار است: ارزش غیراخلاقی نسبی پیامد آن. این گروه ازنظریات، برای تعیین خوب یا بد بودن عملی، نتایج آن فعل را معیار قرار میدهند. (فرانکنا،1385: 52 ).
فایده باوری با نقدهای جدی مواجه شده است، ازجمله آنکه به سادگی نمیتوان به نتایج افعال پی برد و این نظریه اخلاقی جایی برای انگیزه و نیّت در نظر نگرفته است.
پیشینه و مبانی نظری رویکردهای عمده در فلسفه اخلاق_1528048924_10712_3418_1922.zip0.00 MB |