فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری سرمایه های فکری دارای 29 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
سرمایه های فکری
با وقوع انقلاب تکنولوژی و فناوری اطلاعات، از سالهای بعد از1990، الگوی اقتصاد جهانی، تغییر اساسی کرد. در اقتصاد امروز، دانش به عنوان مهمترین سرمایه، جایگزین سرمایه مالی و فیزیکی شده است.سرمایه، در مورد موسسه ها، به هر دارایی برميگردد که باعث ایجاد جریانهای نقدی آتی شود. بیشتر داراییهای شناخته شده، ماهیت مشهود و عینی دارند، بنابراین، سرمایه مشهود به داراییهای فیزیکی و مالی سازمان اشاره دارد. ارزش این داراییها به طور ادواری(توسط شرکتهای بخش عمومی) افشا میشود و به آسانی بر روی ترازنامه به دست آمده از ثبتهای مالی این شرکتها، یافت می شود. داراییهای فیزیکی، می تواند به معنی زمین، ماشین آلات، موجودی کالا، تجهیزات و... باشد، درحالی که داراییهای مالی به حقوق صاحبان سهام، سودهای انباشته، سرمایه در گردش، پیش پرداخت هزینه ها، حسابهای دریافتنی و... گفته میشود. اهمت داراییهای نامشهود)مانند: مهارتهای نیروی کار و سازمان( در تعیین سودهای آتی به طور فزاینده ای در حال افزایش است. علاوه براین، شناسایی کردن این داراییها مشکلتر است و این سختی مربوط به تعیین ارزش آنهاست که از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و درست به همین خاطر است که در بیشتر شرکتها اصلا گزارش نمی شوند. همین امر باعث شده است که این داراییها برای جهان خارج از موسسه، نامرئی باقی بمانند و حتی گاهی اوقات برای کارکنان درون سازمان نیز قابل تشخیص نباشند. توماس استوارت یکی از پیشگامان مطالعه در این زمینه، اصطلاح سرمایه فکری را برای این داراییها مطرح کرد. )قلیچ لی و مشبکی، (1385 .در این بخش به بررسی تعاریف، مدل ها و روش های اندازه گیری سرمایه های فکری می پردازیم.
2-1-1- دسته بندي دارايي هاي سازمان
كندر يك 1990 )) كه يكي از مشهورترين اقتصاددانان مطرح كشور آمريكا است، مي گويد درسال 1929، نسبت سرمايه هاي تجاري نامشهود به سرمايه هاي تجاري مشهود 30 به 70 بوده است ولي در سال 1990 اين نسبت به ميزان 63 به 37 رسيده است و همچنين لئو مطرح نموده است كه فقط در حدود 10 تا 15 درصد كل ارزش بازاري سازمانها، از دارايي هاي مشهود و فيزيكي است و دارايي هاي نامشهود در حدود 85 درصد كل ارزش بازاري سازمان را تشكيل مي دهند كه هنوز هيچ كاري در مورد اندازه گيري آنها صورت نگرفته است (ستارامان وهمکاران،2002) همچنين يكسري مطالعات انجام شده در سال 1999 در زمينه تركيب دارايي هاي هزاران سازمان غير مالي در طي سال هاي 1978 تا 1998نشان داد كه رابطه بين دارايي هاي نامشهود و مشهود بطور قابل ملاحظه اي تغيير كرده است . در سال1978 ، نسبت دارايي هاي مشهود و نامشهود 80 به 20 بوده ولي در سال 1998 ، اين نسبت درست عكس دو دهه گذشته تقريب ا به 20 به 80 رسيده است. اين تغيير قابل ملاحظه زمينه هاي لازم بر اي ابداع برخي روش ها براي محاسبه ثروت سازمان هايي شده است كه مهمترين دارايي هاي آنها، دارايي هاي نامشهود بويژه فكري و دانشي بوده است (ساليوان و همکاران،2000) در طي دهه گذشته، اكثر سازمانها اهميت مديريت دارايي هاي نامشهود خود را درك كرده اند و بدين جهت توسعه مارك ها،روابط سهامداران، شهرت و فرهنگ سازمان ها را به عنوان مهمترين منابع مزيت پايدار تجاري خود در نظر گرفته اند. در اين اقتصاد، توانايي خلق و استفاده از ارزش اين دارايي هاي نامشهود، منجر به ايجاديك نوع شايستگي اساسي براي سازمان ها مي شود(كانان و ديگران، 2004) بدين ترتيب و براي نايل شدن به اين شايستگي ها، امروزه سازمان ها بايد دارايي هاي خود را از نو و دوباره طبقه بندي نموده و اين موضوع را درك كنند كه چگونه اين دارايي ها مي توانند اهداف استراتژيك آنها را حمايت كنند و سهم آنها را در توليد ارزش براي سازمان بصورت كمي در آورده و بتوانند مقايسه درستي از دارايي هاي خود با دارايي هاي ساير سازمانها، داشته باشند.
2-1-2- سرمایه های فکری
مفهوم سرمایه فکری همشه مبهم بوده است و تعارف مختلفی برای تفسیراین مفهوم مورد استفاده قرار گرفته است. بساري تمایل دارند از اصطلاحاتی ي مانند داراییها، منابع یا محرکهای عملکرد به جای کلمه سرمایه استفاده کنند و آنها واژه فکری را با کلماتی مانند نامشهود، بر مبنای دانش یا غیر مالی جایگزین میکنند. بعضی از حرفه ها (حسابداری مالی و حرفه های قانونی) نیز تعاریف کاملاً متفاوتی مانند داراییهای ثابت غیرمالی که موجودیت عینی و فیزیکی ندارند، ارائه کرده اند (مار، 2008).استوارت اعتقاد دارد، سرمایه فکری مجموعه ای از دانش، اطلاعات، دارايهاي ي فکری تجربه، رقابت و یادگیری سازمانی است که میتواند برای ایجاد ثروت به کارگرفته شود. در واقع سرمایه فکری تمامي کارکنان، دانش سازمانی و تواناییهای آن را برای ایجاد ارزش افزوده در بر می گیرد و باعث منافع رقابتی مستمر میشود (قلیچ لی و مشبکی،1385) بنتیس سرمایه فکری را به عنوان مجموعه ای از داراییهای نامشهود (منابع، تواناییها، رقابت)تعریف میکند که از عملکرد سازمانی و ایجاد ارزش به دست می آیند(بونیتز،2002).ادوینسون ومالون، سرمایه فکری را اطلاعات و دانش به کار برده شده برای کار کردن، جهت ایجاد ارزش تعریف مي کنند(واسیل،2008). بنتیس و هالند، در مقاله خود در سال 2002، سرمایه فکری را این طور تعریف میکنند: سرمایه فکری ذخیره ای از دانش را که در نقطه خاصی از زمان در یک سازمان وجود دارد، نشان میدهد. در این تعریف ارتباط بین سرمایه فکری و یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است.سرمایه فکری دارایی است که توانایی سازمان را برای ایجاد ثروت اندازه گیری میکند. این دارایی ماهیت عینی و فیزیکی ندارد و یک دارایی نامشهود است که از طریق به کارگیری داراییهای مرتبط با منابع انسانی، عملکرد سازمانی و روابط خارج از سازمان به دست آمده است. همه این ویژگیها باعث ایجاد ارزش در درون سازمان میشود و این ارزش به دست آمده به دلیل اینکه یک پدیده کاملاً داخلی است، قابلیت خرید و فروش ندارد (روس و بارون،2005). سرمايه فكري عبارت است از مواد فكري از قبيل دانش و اطلاعات و مالكيت دارائی معنو ي وتجربه كه باعث ايجاد ثروت مي شوند. همچنین يك مادة فكري است كه جمع آوري و شكلبندي شده و براي توليد يك دارايي با ارزش تر مورد استفاده قرار مي گيرد(سيتارامان و ديگران،2002).سرمايه فكري فراهم كننده يك پايگاه منابع جديد است كه از طريق آن سازمان مي تواند به رقابت بپردازد. بنتيس معتقد است سرمايه فكري عبارت از تلاش براي استفاده موثر از دانش (محصول نهايي) در مقابل اطلاعات (ماده خام) است. سرمايه فكري اصطلاحي براي تركيب دارايي ناملموس بازار، دارايي فكري، دارايي انساني و دارايي زيرساختاري است،كه سازمان را براي انجام فعاليت هايش توانمند مي سازد.از ديدگاه روس و همكاران سرمايه فكري شامل همه فرايندها و دارايي هايي است كه معمولا" در ترازنامه نشان داده نمي شود و همچنيني شامل همه دارايي هاي ناملموسي است (مثل مارك هاي تجاري، حق ثبت و بهره برداري و نام هاي تجاري) كه در روش هاي حسابداري مدرن مورد توجه قرار داده مي شوند.به عبارت ديگر، سرمايه فكري عبارت از جمع دانش اعضا سازمان و كاربرد دانش آنهاست.استوارت معتقد است سرمايه فكري شامل دانش، اطلاعات،دارايي فكري و تجربه است- كه ميتواند براي ايجاد ثروت آفريني مورد استفاده واقع شود. سرمايه فكري عبارت از توانايي ذهني جمعي يا دانش كليدي به صورت يك مجموعه است.به طور کلی با بررسی های انجام شده بر روی تعاریف مختلف سرمایه فکری از سال 1987. تا کنون برخی از آن ها به صورت منتخب در جدول 2-1- ذکر شده است
پیشینه و مبانی نظری سرمایه های فکری_1582013788_10721_3418_1481.zip1.45 MB |