فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری خود، خودپنداره و خودپنداره بدنی دارای 44 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
- 2-1-1 خود :
- با مرور اجمالي نظريهها و به طور کلي در روانشناسي معاصر، اصطلاح خود به دو معناي مختلف به کار ميرود. از يک طرف به عنوان گرايشها و احساسهاي فرد راجع به خودش و از طرف ديگر به عنوان گروهي از فرايندهاي رواني که رفتار را کنترل و تنظيم ميکنند (هال و ليندزي، 1970 ؛ به نقل از نصري، 1383).
- 2-1-2 خود پنداره :
- از نظر بسياري از نظريهپردازان، از جمله کارل راجرز، خودپنداره مهمترين جنبه واحد از شخصيت يک فرد ميباشد. حقيقت آن است که مردم بيش از آنچه که به ديگران علاقه دارند، به خود علاقهمندند. به طور خلاصه ميتوان گفت که خودپنداره چارچوبي شناختي است که به واسطه آن به سازمانبندي آنچه که درباره خويش ميدانيم، ميپردازيم و اطلاعاتي را که به خود مربوط ميشود، بر پايه آن پردازش ميکنيم. اين قبيل «طرحوارههاي خود» دربرگيرنده مؤلفههاي خاصي نيز ميباشند که در نقش گرايشهاي شخصيت عمل ميکنند. سه مورد از اين مؤلفهها عبارتند از: تفاوتهاي فردي در شيوهي ارزشيابي خود، باور کردن خود براي تلاش در جهت دستيابي به اهداف مطلوب و علاقه نشان دادن به ميزان اثر گذاشتن بر روي ديگران از طريق رفتارهاي خود (صالحيفدردي، 1373).
- مفهوم خودپنداره مجموعه استنباطهايي است که يک شخص براساس تجربيات خودش درباره خود دارد. بنابراين خودپنداره يک فرد ممکن است از مشاهداتي که او از خودش دارد و توصيفهاي ساير مردم از او باشد. تجربهاي که خود با خودپنداره شخص ناهماهنگ باشد غالباً ايجاد تشویش ميکند. در درون شخصيت يک فرد، تصوير خود، يک متغير واسطهاي بين تجربيات فرد و متغير تابع رفتار است. يک فرد براساس تصوري که از خودش دارد رفتار و تأثيرات محيطي اش او را تفسير ميکند (مکرونالد، 1965؛ به نقل از نصری، 1383).
- خودپنداره، هميشه قابل تغيير است. زيرا در اثر رابطه شخص با محيط، پنداره او از وجود خودش دائماً تغيير ميکند، ولي اين تغييرات در دوران کودکي خيلي زيادتر از دوران بزرگسالي است. اگرچه خودپنداره متغير است، ليکن در عين حال نيز سعي ميکند حالت ثبات خود را نگه دارد. در رفتار افراد بشر، ثبات، يکنواختي و توالي قابل ملاحظهاي موجود است. اين حقيقت حتي زمانيکه شخص خود را کمارزش و حقير ميپندارد نيز وجود دارد. فرد آنچه را که با خودپنداره خويش توافق ندارد قبول نمي کند و به خصوص موقعي که «خود» در شخصي به خطر بيفتد، وي به شدت در مقام مقاومت و مقابله برميآيد و از تغييرپذيري احتراز ميجويد. به عکس در محيط آرام و بيخطر، فرد تجارب تازهاي ميطلبد و ميل دارد تغيير مطلوب در خود ايجاد کند. خودپنداره براي متخصصان بهداشت رواني نيز اهميت خاصي دارد. زيرا پندار فرد از شخصيت خود تا اندازه زيادي تصور او راجع به محيطش را تعيين ميکند و اين دو عامل، نوع رفتارهاي او را طرحريزي مينمايد. اگر تصور فرد از خود مثبت و نسبتاً متعادل باشد شخص داراي سلامت رواني است و اگر به عکس خودپنداره شخص منفي و نامتعادل باشد او از لحاظ رواني ناسالم شناخته ميشود (بيابانگرد، 1373).
- 2-1-3 خودپنداره بدنی :
- خودپنداره بدنی یکی از سازه های روانشناختی و یک مفهوم محوری برای روانشناسان سلامت است (زنجانی و همکاران، 1387). اصطلاح خودپنداره بدنی دو بعد ادراکی و نگرشی دارد. مؤلفه ی ادراکی خودپنداره بدنی به چگونه دیدن شکل، اندازه، وزن، چهره، حرکت و اعمالمان مربوط می شود در حالی که مؤلفه ی نگرشی به این موضوع مربوط می شود که ما چه احساسی درباره ی این ویژگی ها داریم و چگونه این احساس ها رفتارمان را هدایت می کند(گلیسون، 2006).