فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری سلامت روانی و حمایت اجتماعی دارای 27 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
1- مقدمه
سلامت روان توسط محققان از فرهنگهای مختلف، به صورت های متفاوتی تعریف شده است. مفهوم سلامت روان شامل احساس درونی خوب بودن و اطمینان از کارآمدی خود، اتکاء به خود، ظرفیت رقابت، تعلق بین نسلی و خود شکوفایی توانایی های بالقوه فکری و هیجانی و غیره می باشد. البته با در نظر گرفتن تفاوت های بین فرهنگ ها، ارائه تعریف جامع از سلامت روان غیر ممکن می نماید. با وجود این، بر سر این امر اتفاق نظر وجود دارد که سلامت روان چیزی فراتر از نبود اختلالات روانی است. به این معنی که صرفاً به لحاظ نداشتن بیماری روحی نمی توان سلامت روان را در یک فرد صد در صد تأیید کرد. حتی با این که بسیاری از ما از بیماری خاص روانی قابل تشخیص رنج نمی بریم اما واضح است که برخی از ما به لحاظ روانی سالم تر از دیگران هستیم آن چه مسلم است حفظ سلامت روان نیز مانند سلامت جسم حائز اهمیت است. شاید اقداماتی در این زمینه صورت گیرد . ( نجفی پور ، 1382 )
حمایت اجتماعی ادراكشده بر وضعیت جسمی، روانی، رضایت از زندگی و جنبه هاي مختلف کیفیت زندگی افراد اثرات زیادي دارد (تجیلا و همکاران، 2010) و به عنوان یک عامل تعدیل کننده مؤثر در مقابله و سازگاري با شرایط استرسزاي زندگی شناخته شده است (فریدلندر و همکاران، 2010).
در مطالعات موجود در این زمینه، حمایت اجتماعی به دو صورت حمایت اجتماعی دریافت شده و ادراك مورد مطالعه قرار می گیرد. در حمایت اجتماعی دریافت شده، میزان حمایت هاي کسب شده توسط فرد مورد تأکید است و در حمایت اجتماعی ادراكشده، ارزیابی هاي فرد از در دسترس بودن حمایتها درمواقع ضروري و مورد نیاز بررسی می شود. مفهوم حمایت اجتماعی ادراكشده به حمایت از دیدگاه ارزیابی شناختی فرد از روابطش اشاره دارد. نظریه پردازان این حوزه بر این باورند که تمام روابطی که فرد با دیگران دارد حمایت اجتماعی محسوب نمی شود؛ مگر اینکه فرد آن ها را به عنوان یک منبع در دسترسو مناسب براي رفع نیازهایش ارزیابی کند (کلار و همکاران، 2003). مقیاسهاي حمایت اجتماعی ادراك شده نیز بر ارزیابی شناختی فرد از محیطشو سطح اطمینان فرد به اینکه در صورت لزوم کمک و حمایت دردسترس خواهد بود متمرکز هستند (برور و همکاران، 2008).
حمایت اجتماعی و میزان آن تابع روابط اجتماعی است فرد در قالب پیوند با دیگران یا عضویت در گروه ها و اجتماعات دارد. بستري که این روابط را براي فرد فراهم می کند جامعه است. جامعه زمینه ساز و بستر شکل گیري روابطی است که فرد می تواند داشته باشد. لذا براي داشتن رابطه می باید با جامعه ارتباط برقرار کرد، یکی از طریق روابط اجتماعی با دیگران و دیگري از طریق عضویت اجتماعی در اجتماعات، که این دو نحوه
ارتباط با جامعه، دامنه روابط اجتماعی فرد را براي بدست آوردن حمایت اجتماعی تعیین می کند. کاهشاین دامنه، کاهش میزان حمایت اجتماعی را به دنبال دارد (چالابی، 1996). در این تحقیق حمایت در برگیرنده کارکردهاي حمایتی یعنی شکل هاي متفاوت کمک و یاري است که فرد در صورت داشتن روابط اجتماعی در سطوح مختلف منابع ساختاري حمایت اجتماعی مانند پیوند قوي، شبکه هاي اجتماعی و عضویت گروهی می تواند از انواع مساعدت ها و کمک هاي عاطفی، ابزاري و اطلاعاتی این سطوح از روابط اجتماعی برخوردار شود.
2- مفهوم سلامت روان
تاكنون تعاريف متعددي از «سلامت روان» ارائه شده كه همگي بر اهميت تماميت و يكپارچگي شخصيت تاكيد ورزيده اند. گلدشتاين، سلامت رواني را تعادل بين اعضا و محيط در رسيدن به خود شكوفايي مي داند. چاهن (1991) نيز سلامت رواني را وضعيتي از بلوغ روان شناختي تعبير مي كند كه عبارت است از حداكثر اثربخشي و رضايت به دست آمده از تقابل فردي و اجتماعي كه شامل احساسات و بازخوردهاي مثبت نسبت به خود و ديگران مي شود.
سلامت روانی را می توان براساس تعریف کلی و وسیع تر تندرستی تعریف کرد. طی قرن گذشته ادراک ما از تندرستی به طور گسترده ای تغییر یافته است. عمر طولانی تر از متوسط، نجات زندگی انسان از ابتلاء به بیماریهای مهلک با کشف آنتی بیوتیک ها و پیشرفتهای علمی و تکنیکی در تشخیص و درمان، مفهوم کنونی تندرستی را به دست داده که نه تنها بیانگر نبود بیماری است. بلکه توان دستیابی به سطح بالای تندرستی را نیز معنی می دهد. چنین مفهومی نیازمند تعادل در تمام ابعاد زندگی فرد از نظر جسمانی، عقلانی، اجتماعی، شغلی و معنوی است. این ابعاد در رابطه متقابل با یکدیگرند، به طوری که هر فرد از دیگران و از محیط تاثیر می گیرد و بر آنها تاثیر می گذارد. بنابراین سلامت روانی نه تنها نبود بیماری روانی است، بلکه به سطحی از عملکرد اشاره می کند که فرد با خود وسبک زندگی اش آسوده و بدون مشکل باشد. در واقع، تصور براین است که فرد باید بر زندگی اش کنترل داشته باشد وفقط در چنین حالتی است که می توان آن قسمت هایی را که در باره ی خود یا زندگی اش مساله ساز است تغییر دهد(هرشن سن و پاور،1988، ترجمه منشی طوسی،1374 ).
پیشینه و مبانی نظری سلامت روانی وحمایت اجتماعی_1530119990_12991_3418_1315.zip0.07 MB |