فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری روانشناسی رنگها و شحصیت دارای 81 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
منابع
مقدمه
رنگ ها از زمان قديم مورد توجه افراد بوده اند. مردم سعي مي كردند كه با استفاده از آنها به زندگي روزمره خود جلا بدهند، مثلاً از آن در تركيب ساختمان استفاده مينمودند. با اين حال كمتر كسي توجه به ذات رنگ و فلسفه وجودي آن و آثارش بر محيط اطراف داشته است. ولي باز هم افرادي بوده اند كه در اين زمينه پيش قدم شده و راه را براي ما هموار ساخته اند.
تا قرن 18 اطلاعات گسترده و قابل قبولي از رنگ ها وجود نداشته وبسياري از مردم بر حسب عادت از آنها استفاده مي كرده اند ولي اين ويژگي بشر است كه نسبت به محيط اطراف خود كنجكاو و سعي در گرداوري اطلاعات بكند. مخصوصاً از قرن 19به بعد كه سيل اطلاعات به سوي مغز و زندگي بشر روانه گشته و آثار تخريبي آن، ايجاد سوالهايي ديگر و اكتشافاتي ديگر و در نتيجه باز هم گسترش دامنه علم ميباشد.
اما خوب است كه بدانيم كه در 100سال اخير،بيشترين اطلاعات در زمينه رنگ ها به دست آمده است:
نخست از تركيب آنيلين وبعدها از طريق مشتقات ذغال و اكسيدهاي متاليك، رنگ را به راحتي به دست آوردند. امروزه از رنگ ها در موارد مختلفي استفاده ميشود. مثلاً در كار تجارت و يا فروشندگي، فروشنده بايد بداند كه كه از چه رنگي براي بسته بندي استفاده كند ويا كدام دو رنگ را در كنار هم در دكوراسيون قرار دهد.او ميداند كه نبايد از رنگ سبز براي بسته بندي شكر استفاده كند، زيرا همان طور كه در فصول بعدي بيشتر توضيح خواهيم داد، رنگ سبز احساس و مزه گس را ايجاد ميكند كه مناسب با شكر شيرين نيست!
زندگي بشر اوليه تحت تأثير دو عاملي قرارداشت كه خارج از كنترل او بودند: شب وروز-تاريكي و روشنايي. شب،وضعي را ايجاد مي كرد كه افراد دست از كار ميكشيدند وكليه فعاليتها مختل ميشد. اما بر عكس در روز يا روشنايي بايد به فعاليت و تكاپو مشغول شده، تنبلي را به كناري زده و دست به كارشد. از همان موقع رنگ آبي متمايمل به تيره رنگ آرامش و عدم فعاليت و رنگ زرد روشن رنگ اميد وفعاليت شناخته شد. چون اعمال بشر اوليه اعم از حمله (قرمز) يا دفاع (سبز) حداقل در كنترل او بودند، لذا اين عوامل و رنگ ها را “مستقل” يا “خود تنظيم كننده” توصيف كرده اند.
در كل سيستم اعصاب بدن را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:1ـ اعصاب مركزي2ـ اعصاب خودكار.
سيستم اعصاب مركزي را ميتوان اندامي دانست كه وظايف فيزيكي و حسي را تا حد آگاهي برعهده دارد در حالي كه وظايف سيستم اعصاب مركزي خودكار محدود به وظايفي است كه در زير آستانه آگاهي صورت ميگيرد مثل ضربان قلب، هضم غذا و…
سيستم اعصاب خودكار از دو شاخه مكمل ديگر تشكيل شده است كه در اساس در مخالفت با يكديگر عمل ميكنند. يكي سيستم اعصاب سمپاتيك و ديگري سيستم اعصاب پاراسمپاتيك. بر اثر تاثيرات فيزيكي (نظير تلاش و كار) يا احساسي و عاطفي(نظير ترس و خشم)، اعصاب سمپاتيك بر اعصاب پاراسمپاتيك غلبه كرده و تعداد ضربان قلب را افزايش ميدهد و يا غيره كه البته به محض اينكه حالت استرس و فشار روحي از بين رفت، اعصاب پاراسمپاتيك تلاش بسياري در برقراري تعادل ميكند.
Self -regulating
پیشینه و مبانی نظری روانشناسی رنگها و شحصیت_1555840806_13932_3418_1430.zip0.06 MB |