فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی دارای 84 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فهرست مطالب:
بخش اول: پيشينه نظري تحقيق.............. 18
سير تحولات نظريههاي سازمان ومديريت....... 18
سابقه سازمان يادگيرنده.................. 21
تئوري يادگيري سازماني................... 24
تعاريفي از يادگيري سازماني.............. 25
سازمان يادگيرنده........................ 28
يادگيري سازماني و سازمان يادگيرنده...... 34
نقش مكاتب فكري در سازمان يادگيرنده و يادگيري سازماني.......................................... 37
اصول سازمانهاي فراگير از نظر «پيترسنج».. 40
تفاوت سازمانهاي يادگيرنده با سازمانهاي سنتي 54
بررسي و مقايسه نظريه پيترسنج با نظريه صاحبنظران ديگر.......................................... 58
چگونه يك سازمان يادگيرنده با سازمانهاي ديگر متفاوت است؟.......................................... 60
اجزاي سازنده سازمان يادگيرنده........... 66
سازمان يادگيرنده در آينده............... 69
راهبردهاي ايجاد و گسترش سازمان يادگيرنده 70
راهكارهاي اجرايي سازمانهاي يادگيرنده.... 75
مزاياي ايجاد سازمان يادگيرنده........... 76
تغيرات ساختاري لازم براساس سازمان يادگيرنده در درون سازمان موجود (مدارس)...................... 78
مدارس يادگيرنده......................... 80
ويژگيهاي مدرسه يادگيرنده................ 89
مقايسه مدارس دولتي و غيرانتفاعي......... 96
بخش دوم: بررسي پيشينه تحقيق............. 99
نتيجهگيري.............................. 114
منابع
سازمانهاي آينده به دليل ماهيت عمري كه در آن به سر ميبريم، تفاوتهاي بسيار زيادي با سازمانهاي گذشته دارند. عصر حاضر را ميتوان با 2 مشخصهي اصلي آن، يعني شتاب فراوان تغييرات وا فزايش عدم قطعيت تعريف نمود، به تبع اين ويژگيهاي محيطي،ادارهي سازمانهاي امروز بسيار پيچيده شده وراهحلهاي ديروز ضرورتاً به كار حل مسائل امروز نميآيند. به قول تافلر: «در شرايط امروز هيچ چيز خطرناكتر از دلبستن به كاميابيهاي ديروز نيست» در سازمانهاي امروز وظايف پيچيده و فكري، جايگزين وظايف ساده و فيزيكي قبل شده است. كاركنان تحصيل كرده ومتخصص در جاي كارگران بدون سواد و بيمهارت گذشته قرار گرفتهاند. براي شناخت، فهم مسائل و ويژگيهاي سازمانها، اطالع از روند تغييرات در سازمانهاي امروزي وتوسعهي افق ديد به سازمانهاي فردا،ضرورتي اجتناب ناپذير براي مديران است.در بررسي نظر محققين و مطالعاتي كه پيرامون تغييرات سازمانها و مديريت آنها با توجه به تحولات سريع جهاني پرداختهاند،دو نكته را در مييابيم يكي آنكه سازمانها مثل گذشته قابل پيشبيني نيستند و امروزه نامهاي ديگري متناسب با عصر حاضر به خود گرفتهاند سازمانهايي با عنوانهاي سازمانهاي يادگيرنده، فراجو، فراگير، پيشگام، اعتماد آفرين، دانايي محور، بدون مدير، تندآموز، يادگيري محور، دانش مدار، سازمان فردا ، ... و بدنبال آن مديريت دانش مطرح شده است و طراحان آنها به بيان ويژگيهاي اين سازمانها و مديريت در آنها پرداختهاند اما آنچه مشترك بين مباحث مطرح شده اين سازمانها بوده و ويژگي اساسي همه اين سازمانها ميباشد تاكيد بر امر يادگيري و يادگيرنده بودن در سازمان است و بياغراق هم طراحان و تخصصين سازمانهاي مطرح شده، يادگيري در سازمان را اساس و بنيان سازمانهاي عصر تحولات پيچيده ميشمرند و بايد اعتراف كرد كه سازمانهاي كامياب آينده با هر نامي كه باشند بايد سازماني يادگيرنده باشند و يعني بايد يادگيري در اين سازمانها اصل اساسي معرفي شود كه نهايت منجر به پيدايش سازمان مطلوب گردد.
براي ايجاد وتوسعه سازمانهاي يادگيرنده لازم است گامهاي اوليه را از مدارس وايجاد عادت به تفكر خلاق و يادگيري دائمي در تربيت شوندگان آغاز كنيم چنانكه فريده مشايخ در كتاب «برنامهريزي» استفاده ميكند كه : از دهه 1980 در قالب پندارة«آموزش براي همه» يا «يادگيري مداوم» تلاش براي بهبود كيفيت آموزش افزايش يافته است.
اشاعه فنآوري اطلاعات، بتدريج ارتباطات ميان افراد و جهان پيرامون را متحول ميسازد انتقال ارتباطات، به تدريج ارتباطات از راه دور، نقش انسانها را در دستيابي به اطلاعات گسترش ميدهد. اطلاعات با سرعت بيشتر وا نسانها بات وانايي بيشتر به برقرار ارتباط قادر خواهند بود. براي بهرهگيري درست از عصر اطلاعات، لازم است از هماكنون برنامههاي درسي فرآيند- محور، پرورش مهارتهاي درست شناختي را در مدرسه مدنظر قرار دهند.
در قرن بيستويكم، افرادي كه از يادگيري مداوم سود نميجويند، بدون شغل خواهند ماند و سازمانهايي كه به سازمانهاي يادگيري مداوم مبدل نشوند از ادامه حيات باز خواهند ايستاد. با تاييد هشدار ياد شده، ميتوان آن را چنين تكميل كرد كه نهاد خانواده نيز اگر به محيط يادگيري مداوم مبدل نشود، آسيبپذير خواهد بود.
كسب اطلاعات درست يادگيري در سنين خردسالي و در سالهاي نخستين مدرسه شكل ميگيرد و در طول حيات ادامه مييابد. مهارتهاي شناختي درست، لازمه پيشرفت تحصيلي و ايجاد رغبت و انگيزه براي يادگيري شناخته شده است. يادگيري به سالهايي كه در مدرسه ميگذرد اختصاص ندارد. در جهان در حال تغيير و رقابتپذير، دانشآموختگان ملزم به يادگيري مداوم براي تقويت وافزايشس دانش و مهارتهاي خود هستند. ايجاد فرهنگ يادگيري، تبديل مدارس به سازمانهاي يادگيري براي اعضاي جامعه محلي ويادگيري مداوم نخست، مستلزم نگاهي ديگر به آموزش و برنامهريزي آن است. (مشايخ، 1380، ص135-164).
پیشینه و مبانی نظری سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی_1555839390_13948_3418_1822.zip0.18 MB |