فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری کودک آزاری و بد رفتاری با کودک دارای 201 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
تعريف ها:
پيمان نامه حقوق كودك از حق سلامت جسم و شخصيت كودكان حمايت مي كند و دولتها را به حمايت از كودكان در برابر خشونتهاي جسمي و رواني، بهره كشي جنسي، بدرفتاري، تنبيهات غير انساني و توهين آميز و ساير انواع سوء استفاده از كودكان متعهد مي كند.
صدماتي كه به كودكان آزار ديده وارد مي شود سالانه موجب مرگ تعداد زيادي كودك در جهان مي شود. همچنين بسياري از كودكان آزار ديده در آينده دچار اختلالات رواني خواهند شد و عده اي نيز به دليل صدمات فيزيكي دچار ضعف و ناتواني و معلوليت مي شوند.
كودك:طبق تعريف سازمان بهداشت جهاني:كودك ، هر انسان كمتر از 18 سال است مگر اينكه طبق قانون قابل اعمال در مورد كودك، سن قانوني كمتر تعيين شده باشد. (موسوي و همكاران،1380) طبق قوانين ايران، صغير يا كودك كسي است كه بالغ و رشيد نشده است.
بلوغ در اصطلاح فقهي زماني است كه قواي جسمي صغير نمو نموده و آماده توالدو تناسل مي گردد. بلوغ به يكي از سه امر شناخته مي شود:
1-روئيدن موهاي خشن بر پشت آلت تناسلي
2-خروج مني
3-سن، تبصره:يك ماده 1210 قانون مدني، سن بلوغ در پسر 15 سال تمام قمري و در دختر 9 سال تمام قمري است.
رشد:شرط دوم براي ختم و پايان يافتن صغر، رشد است. رشد در لغت به معني هدايت است و آن حالتي است در انسان كه مانع تضييع مال و صرف آن در راههاي غير عقلاني مي شود. رشد در اثر نمو قواي دماغي در شخص ايجاد مي شود.
متأسفانه سن در مسائل مختلف حقوقي و سياسي ايران يكسان نمي باشد و به عبارت ديگر دوران كودكي براي هر امري در زماني خاص پايان مي يابد:
الف)در مورد ازدواج پايان كودكي همان بلوغ، يعني در دختر 9 سال تمام قمري و در پسر 15 سال تمام قمري مي باشد.
ماده 1041 قانون مدني:“ نكاح قبل از بلوغ ممنوع است”
تبصره:عقد نكاح قبل از بلوغ با اجازه ولي صحيح است به شرط رعايت مصلحت مولي عليه”
ب)در مورد مسؤوليت كيفري و حقوقي پايان كودكي مقارن سن بلوغ است. بنابراين اگر دختر 10 ساله اي مرتكب جرمي شود با وي عيناً مانند فرد كبير و بزرگسال برخورد مي شود.
ج)در مورد مسائل كارگري، پايان كودكي در دختر و پسر بطور يكسان 15 سالگي است.
طبق ماده 16 قانون كار:“به كار گماردن اطفال كمتر از 15 سال ممنوع است”
د)در مورد حقوق سياسي و شركت در انتخابات، دوران كودكي، در دختر و پسر يكسان بوده و با ورود به سن 16 سالگي پايان مي پذيرد.
ه)در استخدام دولتي، پايان كودكي 18 سالگي است.
ماده 14 قانون استخدام كشوري: شرط ورود به خدمت رسمي، داشتن حداقل 18 سال تمام و نداشتن بيش از 40 سال تمام است.
و)از جهت صدور گذرنامه، پايان كودكي 18 سال تمام است و قبل از رسيدن به آن، طبق ماده 18 گذرنامه مصوب سال 51، صدور گذرنامه منوط به موافقت كتبي ولي يا قيم مي باشد.
ر)در مورد اخذ گواهينامه براي وسايل نقليه موتوري، پايان كودكي 18 سالگي است.
د)در مورد استفاده از حقوق مستمري، دوران كودكي مي تواند تا 20 سالگي هم افزايش يابد.(عبادي،69)
بزرگسال:فردي است كه حداقل 5 سال ازكودك يا نوجوان بزرگتر باشد.
خشونت:عبارت است از هرگونه رفتار عمدي بين افراد كه احتمال آسيب جسمي يا رواني را به همراه داشته باشد.
خشونت در خانواده:هرگونه رفتار غيرطبيعي كه منجر به آزار رساندن به خود و ديگران شود(آزار جسمي، جنسي، رواني و عاطفي) اين خشونت در خانواده نسبت به كودكان، همسر و سالمندان صورت مي گيرد. (موسوي و همكاران 80)
كودك آزاري:طبق تعريف سازمان بهداشت جهانيكودك آزاري و بدرفتاري با كودك شامل هرگونه بدرفتاري جسمي، عاطفي، جنسي، بي توجهي يا غفلت، بهره كشي اقتصادي يا انواع بهره كشي به وسيله كساني است كه در مقام مسئوليت، اعتماد و يا قدرت قرار دارند. (موسوي و همكاران، 1380
روشهاي اعمال خشونت:
خشونت ممكن است از بيرون خانواده و يا درون خانواده صورت گيرد. همچنين خشونت در درون خانواده ممكن است از سوي والدين، خواهر و برادر بزرگتر، بستگان، مراقب يا پرستار كودك اعمال شود ولي تحقيقات انجام شده در كشورهاي آمريكا، كانادا و انگلستان نشان مي دهد كه بيشترين موارد آزار و اذيت كودكان از سوي والدين صورت گرفته است.
كودك آزاري ممكن است گاهي منجر به قتل كودكان شود كه طيف كمي را شامل مي شود و يا ممكن است بهصورت حاد و بحراني همانند آزار جسمي كه گروه بيشتري از كودكان درگير آن هستند، ديده شود.
خشونت مي تواند، به صورت مستقيم (مانند كتك زدن) و يا غير مستقيم (بي توجهي و سهل انگاري) اعمال شود. معمولا يكي از والدين به عنوان آزار دهنده فعال عمل مي كند يعني مستقيماً اقدام به اعمال خشونت عليه كودك مي نمايد و والد ديگر نظاره گر اعمال خشونت است هيچ گونه دفاعي از او به عمل نمي آورد و يا غافل از آن چيزي است كه بر كودك مي گذرد. در اين موارد چنين والدي آزار دهنده منفعل يا غير فعال محسوب مي شود و در كشورهاي توسعه يافته مستوجب مجازات قانوني مي باشد.
در كودك آزاري جسمي خشونت عموما به وسيله دست صورت ميگيرد كه از جملة آنها سيلي زدن ، نيشگون گرفتن، پرتاب كردن، فشردن و تكان دادن ميباشد. ساير روشها شامل شلاق زدن، سوزاندن، استفاده از آتش سيگار و گاز گرفتن و ... مي باشد. اعمال خشونت رواني به صورت توهين و تحقير، رفتارهاي انظباطي سركوبگرانه، دشنام دادن ، انتظار بيش از حد از كودك و نامتناسب با سن او، ترساندن مكرر كودك از تنبيه بدني، رفتارهاي انفجاري و غير قابل پيش بيني عليه كودك و اعمال خشونت عليه همسر در برابر چشمان كودك مي باشد.
كودك آزاري يك مسأله فرهنگي- اجتماعي- پزشكي است و معمولاً چندين عامل مشتركاً در بروز آن نقش دارند. در كودك آزاري خارج از خانواده عواملي مانند سيستم اقتصادي، حكومتي، آداب و رسوم و نگرشهاي فرهنگي و مذهبي جامعه و هم چنين جنگ نقش دارند.
خشونت در خانواده مي تواند عليه همسر، سالمندان، و كودكان اعمال شود ولي بيشترين موارد خشونت عليه كودكان بوده است. در حالي كه كودكان بسيار آسيب پذير هستند و قدرت دفاع از خود را ندارند و بيش از هر قشري نياز به محافظت در برابر خشونتهاي جسمي و رواني روزمره در خانه و جامعه دارند.
تحقيقات كشورهاي پيشرفته نشان مي دهد كه كودكان بيشتر از هر جايي در ميان خانواده در معرض خشونت و بدرفتاري قرار دارند. در حقيقت احتمال اينكه كودكان توسط اعضاي خانواده به قتل برسند، مورد حمله و آزار جنسي قرار گيرندو يا محكوم به تحمل عادات سنتي زيانبار و خشونت رواني گردند بسيار بيشتر از آن است كه بيگانگان كودكان را در معرض اين خطرات قرار دهند.
نتايج آماري در سالهاي 1990 در انگلستان، آمريكا، كانادا و استراليا نشان مي دهد كه بيشتر قتلهاي كودكان به وسيله والدين صورت گرفته است.
خشونت بيرون از خانواده نظير درگيري كودك در برخوردهاي مسلحانه، خشونتهاي اجتماعي، آدم ربائي، سوء استفاده جنسي سازمان يافته همانند روسپيگري و تهيه تصاوير نامناسب از كودكان و يا خشونت عليه كودكان توسط سازمانها و نهادهاي اجتماعي و كارفرمايان به صورت تنبيه بدني، محدوديت هاي جسمي، زندان انفرادي و يا ساير اشكال منزوي كردن، اجبار به پوشيدن لباس مشخص، محدوديتها و يا منع تماس با اعضاء خانواده، دشنام، سركوفت و نيشخند مي باشند. همچنين با توجه به شرايط ويژه كودكان خياباني پيش بيني مي شود كه اين كودكان بيشتر از سايرين تحت آزار و اذيت قرار مي گيرند.
تاريخچه:
از آغاز حيات هميشه قوي بر ضعيف سلطه داشته است. اين ضعيف گاه انسان بود، در برابر قهر طبيعت و موجودات درنده؛ گاه نوع بشر بود كه در برابر بشر ضعيف قد علم مي كرد.
به هر حال سلسله مراتب قدرت همواره در طول تاريخ در تمام جوامع وجود داشته و سبب تبعيض ميان صاحبان قدرت و فرمانبران مي شده است.
اعمال قدرت حاكم به رعيت، مرد به عنوان همسر- به زن، والدين به كودك و ... همگي ناشي از “ شيء” پنداشتن موجود ضعيف تر توسط فرد قوي تر است.
شيء پنداري، احساسي است كه ريشه در غريزة تملك و تعلق به خود دارد.
والديني كه به خود اين اجازه را مي دهند تا با كودكانشان به جرم آنكه متعلق به آنها است، هرگونه مي خواهند رفتار كنند، كودك را مانند اشياء و لوازم شخصي خود و نه موجودي مستقل فرض مي كنند.
هرچه به گذشته برگرديم، حاكميت چنين طرز تفكري را پر رنگ تر مي بينيم. در اين ميان توجه به كودك و حقوق او و شناخت مفهوم كودك آزاري به كمتر از 150 سال قبل باز مي گردد.
بر اساس شواهدي كه موجود است، تا قبل از قرن 17 به كودك همانند يك فرد بزرگسال نگريسته مي شد. لباس كودكان همانند لباس بزرگسالان بود و از آنها انتظار مي رفت كه مانند افراد بزرگسال رفتار كنند. هيچ گونه ادبيات خاص و سرگرمي براي آنها وجود نداشت.
صفحات تاريخ پر است از وقايع دردآور و حزن انگيز در مورد بدرفتاري و قتل كودكان، چنانچه در رومقديم كشتن فرزندان، حق قانوني والدين بود. روميان معتقد بودند، نوزاداني كه شكل اندازة سرشان غير عادي است يا آنهايي كه بيش از اندازه گريه مي كنند، نبايد زنده بمانند.(پورناجي، 78)
تاريخ گذشته پر است از رويدادهايي كه در آن كودكان را قرباني خدايان و بتها مي كردند. پلوتارك چگونگي قرباني كردن كودكان در مقابل بتها را در ميان كارتاژها چنين توصيف مي كند:
با شور و شوق و علاقه و با خيال آرام، كودكان خود را در مقابل بتها قرباني مي كردند و آنان كه از خود فرزندي نداشتندكودكان فقرا را مي خريدند و در مقابل بتها سر از تنشان جدا مي كردند. در اثناي قرباني كردن، والدين كودكان نيز بدون ريختن قطره اشكي يا ابراز شكايتي شاهد ماجرا بودند. اگر برخي از والدين نيز شكايت مي كردند بايد توبه مي كردند و از گناه خويش عذر ميخواستند. اما در هر صورت كودكانشان قرباني مي شدند. تمام محوطه معبد مملو از صداي طبلها و شيپورها مي شد و اگر هم كسي ناله اي مي كرد هرگز به گوش ديگران نمي رسيد.
پیشینه و مبانی نظری کودک آزاری و بد رفتاری با کودک_1555746995_14696_3418_1767.zip0.13 MB |