فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری مدیریت بدن دارای 55 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .doc
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
پیشینه تحقیق
پژوهش درباره مدیریت بدن و ارتباط آن با دیگر متغیرهای اجتماعی، از جمله سبک زندگی، به دو سه دهۀ اخیر مطالعات جامعهشناختی مربوط میشود. سوای تحقیقات بسیاری که جامعهشناسان دیگر جوامع به مقتضای روابط و مناسبات حاکم بر جامعۀ خود در این باره انجام دادهاند، در ایران تحقیقات چندی در این حوزه انجام گرفته که به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
آزاد ارمکی و چاوشیان(1381) در مقالهای با عنوان «بدن به مثابه رسانهی هویت» به بررسی تجربی فرضیهی گسستهشدن شکلهای هویت از موقعیتهای ساختاری و پیوند آن با خصوصیات فرهنگی پرداختهاند. جامعهی آماری این تحقیق کلیه افراد 18 ساله و بالاتر ساکن تهران بوده است که 825 نفر به عنوان حجم نمونهی تحقیق با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدهاند. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که سطوح گوناگون مدیریت بدن رابطهی معناداری با متغیرهایی دارد که آشکارا دلالت فرهنگی دارند، متغیرهایی نظیر جنس، سن، تحصیلات، سرمایهی فرهنگی، دیانت، و نگرش سنتی به خانواده. اما بین مدیریت بدن و متغیرهای ساختاری مثل پایگاه اقتصادی و اجتماعی، سرمایهی اقتصادی و شغل رابطهی معناداری مشاهده نشده است. در پژوهشی دیگر با عنوان «بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر مدیریت بدن در زنان (مطالعه موردی زنان شهر شیراز)»، اخلاصی(1386) به بررسی ارتباط بین پذیرش اجتماعی بدن و مدیریت بدن پرداخته است. وی رابطه معنادار میان این دو متغیر را به کمک روش پیمایشی مورد بررسی قرار داده است. حجم نمونه تحقیق 400 نفر از زنان 18 تا 40 ساله ساکن در مناطق هشتگانه شیراز بود که با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای و تصادفی ساده انتخاب شدند. چارچوب نظری تحقیق بر اساس آرای اروینگ گافمن، بوردیو، گیدنز و نظریه مبادله تدوین شده است. نتایج تحقیق با استفاده از آمارههای توصیفی و استنباطی نشان میدهد که میانگین مدیریت بدن برابر با 8/62 درصد است که حاکی از میزان بالای توجه زنان به بدن در همه وجوه آن از آرایشی ، مراقبت و...است. همچنین بین متغیرهای مصرف رسانهای، پذیرش اجتماعی بدن و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با مدیریت بدن رابطه مستقیم و معنادار و بین متغیرهای دینداری و مدیریت بدن رابطه معکوس و معنادار وجود دارد.
شیرین احمدنیا (1385) نیز در مقالهای با عنوان «جامعهشناسی بدن و بدن زنان» ضمن این که از اهمیت بدن و ضرورت توجه داشتن بر بدن از سوی زنان اشاره دارد به فشارهای فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر بدن زنان نیز توجه کرده است. او معتقد است اساساً الگوی فرهنگی غربی در سطح بینالمللی که از طریق رسانههای جمعی و تکنولوژیهای نوین ارتباطی تشدید و تسهیل میگردد، ارزشهای خاصی مرتبط با اشکال و اندازههای بدنیِ ایدهآل و مطلوب را مورد تأکید قرار میدهد، به طوری که این گونه ارزشها به عنوان ایدهآلها و اهداف عینی بر رفتارهای افراد بهویژه در جوامع مختلف برای هماهنگ کردن یا نزدیکتر کردن خصوصیات بدن خود با این ارزشها مورد توجه قرار میگیرند. نمونه مشخص این ارزشها که امروزه در مورد زنان در اکثر جوامع مورد توافق قرار گرفته باریک اندامی است. او همچنین به پیامدهای سوء رژیمهای لاغری برای سلامت روانی و جسمانی زنان اشاره کرده است.
2-2 مدیریت بدن در نظریهپردازیهای جامعهشناختی
رویکردهای نظری گوناگونی در جامعهشناسی مسئلهی چگونگی شکلگیری بدن در متن وضعیتهای عینی اجتماعی را مطمح نظر قرار دادهاند. هر یک از این رویکردها این پدیده را در ابعاد، سطوح، شاخصها و دلالتهای متفاوت مطالعه کرده است. با این وصف، وجه مشترک آنها نفی «هستی صرفاً زیستشناختیِ بدن» و تأکید بر سویههای اجتماعی و برساختی آن است. فیالمثل، در رویکرد پدیدارشناختی به بدن، آنچه محوریت مییابد تجربههای زیستمند افراد است و اینکه افراد چگونه جهانشان را به شیوههایی معنادار تفسیر و خلق میکنند (ترنر،1995: 247). برای تشریح اصلیترین ایدههای این رویکرد میتوان به آرای اروینگ گافمن اشاره کرد. او بر اين نکته تأكيد ميكند كه بين «خود اجتماعي» يا هويت اجتماعي با «خودِ واقعي» فاصله وجود دارد. وي برداشت از «خود» را با رهيافتی نمايشي تشريح ميكند. گافمن با رويكرد نمايشي خود، نقشهاي اجتماعي و موقعيتهاي اجتماعي را تنها نمايشهايي ميبيند كه در زندگي روزمره اجرا ميشوند. به عقيده او، «خودِ» افراد به وسيله نقشهايي كه در اين موقعيتها اجرا ميكنند، شكل ميگيرد و معنا مييابد. گافمن ضمن استفاده از مفهوم «خود» تا اندازه زيادي به بدن فرد اشاره دارد. از ديد او، عاملان بدني يا جسمي نيز رأي جمعکنهايي هستند که با توسل به همهی روشهاي علامتدهي اجتماعي سعي دارند نظر ديگران را به خود جلب کنند. اين عاملان بدني، «معرفهاي تجسديافتهی منش و منزلتاند» که ميتوانند توسط ديگر کنشگران مورد تفسير قرار گيرند (لوپز و اسکات، 1385: 155). از نظر گافمن، صورت نشاندهندهی سن، جنسيت، موقعيت اقتصادي- اجتماعي، سلامتي و حتي شخصيت افراد است که در تعامل چهره به چهره و نيز در عملکردهاي اجتماعي از اهميت زيادي برخوردار است. صورت اجتماعي يک صـورت عمومي است و نيازمند تغيير دائمي نقاب موجود بر آن است. آرايش، وسيلهاي براي بدست آوردن اين نقاب است. تنها در شرايط احساسي شديد، یا در تـــنهايـــي يا در حضور دوستان است که نقاب (آرايش) صورت کنار ميرود و صورت خصوصي يا همان شخص واقعي ظاهر ميگردد (سینوت،1988: 606؛1990: 61).
-E.goffman
پیشینه و مبانی نظری مدیریت بدن_1555660352_15257_3418_1685.zip0.06 MB |