فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری نظریه سبد دارایی ها نقدشوندگی و قیمت دارایی ها دارای 74 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فهرست مطالب:
2-1) مقدمه. 23
2-2) نظریه سبد داراییها. 24
2-3) مدل استاندارد قیمتگذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) 30
2-3-1) مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای تعدیل شده (A-CAPM) 45
2-3-2) مدل آچاریا و پدرسون. 47
2-3-2-1) سه ریسک نقدشوندگی. 53
2-3-2-2) مفاهیم ماندگاری نقدشوندگی. 56
2-4) مروری بر مفاهیم نقدشوندگی. 58
2-5) معیارهای نقدشوندگی. 63
2-6) نقدشوندگی و قیمت داراییها. 66
2-7) پیشینه پژوهش :. 68
2-7-1) مطالعات تجربی صورت گرفته در سایر کشورها : 68
2-7-2) مطالعات تجربی در ایران : 84
2-8) جمعبندی : 92
منابع
مقدمه
با توجه به رشد سریع صنعت سرمایهگذاری از لحاظ تئوری و عمل که در بازار سرمایه و پول ایران نیز قابل مشاهده است، استفاده از تئوریها و استراتژیهای نوین سرمایهگذاری ضرورت یافته است. استفاده اشخاص و نهادهای سرمایهگذاری و بنگاههای اقتصادی فعال در بازارهای مالی، این وظیفه خطیر را بر عهده دانشگاهیان قرار داده است تا مسئولیت جدیدی را در حوزهی این رشته علمی بپذیرند.
تاکنون تعداد محدودی پژوهش در این زمینه در ایران صورت گرفته است. به همین دلیل بر آن شدیم تا یکی از مدلهای مطرح در زمینه اقتصاد مالی را که تاکنون در ایران انجام شده است، مورد بررسی قرار دهیم. در این راستا در این فصل ابتدا مبانی نظری این الگو ارائه میشود و سپس کارهای تجربی انجام گرفته در خارج از کشور و داخل کشور تحلیل میشود.
۲-۲) نظریه سبد داراییها
در سال 1950 هری مارکویتز مدل اساسی سبد دارایی را ارائه کرد که مبنایی برای تئوری مدرن پرتفوی گردید. قبل از مارکویتز سرمایهگذاران با مفاهیم ریسک و بازده آشنا بودند. اگرچه آنها با مفهوم ریسک آشنا بودند ولی معمولا نمیتوانستند آن را اندازهگیری کنند. پرتفوي عبارت است از سبد دارايي که سرمايهگذار آن را با ترکيبهاي مختلفي از داراييهای مالی متنوع ، نگهداری میکند. سرمایهگذاران از قبل میدانستند که ایجاد تنوع مناسب است و نباید « همه تخممرغهایشان را در یک سبد بگذارند » . با این حال، مارکویتز، اولین کسی بود که مفهوم سبد دارایی و ایجاد تنوع را به صورت روش رسمی بیان کرد. او به صورت کمی نشان داد که چرا و چگونه تنوعسازی سبد دارایی میتواند باعث کاهش ریسک (مجموعه سرمایهگذاری) یک سرمایهگذار شود.
تشکیل یک پرتفوی متنوع، میزان ریسک را تا حد زیادی کاهش میدهد. مارکویتز درصدد برآمد تا روشها و ایدههای موجود را در قالب یک چارچوب رسمی سازماندهی کرده و به این سوال اساسی پاسخ دهد که آیا ریسک سبد دارایی با مجموع ریسک اوراق بهادار منفرد، که روی هم پرتفوی را تشکیل میدهند برابر است؟
تئوري پرتفوي يک نگرش عملي به سرمايهگذاري است. قبل از ارائه مدل مارکويتز، تحليل اوراق بهادار بر مبناي جستجوي راهي براي يافتن اوراق بهاداري که قيمتي کمتر از ارزش ذاتي خود داشتند، استوار بود. فبوزي،(1995) عنوان ميکند، فرض اساسي تشکيل پرتفوي آن بود که پرتفوي بهينه از گردآوري چنين اوراقي فراهم ميآيد. اما مارکويتز بدرستي خاطر نشان ساخت که برمبناي چنين نظريهاي ديگر پرتفويي وجود نخواهد داشت، زيرا سرمايهگذار تمامي سرمايه خود را تنها روي يکي از اوراق بهادار که بالاترين بازده را داراست، سرمايهگذاري خواهد نمود.
مشکل اساسي در اين بين آن بود که رويههاي قبلي، عامل عدم اطمينان از آينده و جريانهاي نقدي حاصل از داراييهاي خريداري شده را ناديده ميگرفتند و بدين ترتيب هيچگونه همخواني با دنياي واقعي و آنچه سرمايهگذاران در عمل انجام ميدادند، نداشتند. مارکويتز به وسيله معادلههاي رياضي نشان داد که تا وقتي عامل ريسک در محاسبات وجود نداشته باشد، هر گونه تنوع بخشيدن به داراييها در يک سبد دارایی بيثمر خواهد بود. با توجه به اين امر مارکويتز اين فرض اساسي را مطرح ساخت که سرمايهگذار بازدة مورد انتظار را به عنوان عامل مطلوب و انحراف معيار بازده را به عنوان عامل نامطلوب باهم در نظر ميگيرد (و يا بايد در نظر بگيرد). با استفاده از اين قاعده، مارکويتز توانست به تشريح انتخاب سبد دارایی توسط سرمايهگذاران بپردازد.
مارکویتز با ارائه روش اندازهگیری ریسک سبد دارایی به محاسبه ریسک و بازده مورد انتظار سبد دارایی پرداخت. الگوی او بر مبنای بازده مورد انتظار و ویژگیهای ریسک اوراق بهادار میباشدکه چارچوب تئوریکی برای تجزیه و تحلیل گزینههای ریسک و بازده است. مارکویتز همچنین مفهوم سبد کارا را مطرح کرد. سبد کارا به معنای ترکیب مطلوب اوراق بهادار به نحوی است که ریسک آن سبد در ازای نرخ بازده معین به حداقل رسیده باشد. سرمایهگذاران میتوانند از طریق مشخص کردن نرخ بازده مورد انتظار سبد و حداقل کردن ریسک در این سطح بازده، سبد کارا را مشخص کنند. سرمایهگذاران منطقی به دنبال سبدهای کارا هستند زیرا اینگونه سبدها باعث حداکثر شدن بازده مورد انتظار برای سطح معینی از ریسک، یا حداقل ریسک برای بازده مورد انتظار معینی میشود. مارکويتز بيان کرد که سرمايهگذاران بطور مطلوب يک پرتفوي کاراي ميانگين واريانس را نگهداري ميکنند. پرتفوي کاراي ميانگين واريانس يک پرتفوي با بالاترين بازدة مورد انتظار براي يک سطح مشخص از واريانس ميباشد. روش به کار گرفته توسط مارکويتز واقعيت ديگري را نيز آشکار ميساخت. عليرغم آنکه براي کاهش انحراف معيار از نرخ بازدة مورد انتظار، سرمايهگذار بايد پرتفوي خود را متنوع سازد، با اين کار قادر نخواهد بود ميزان انحراف معيار (ريسک) را به صفر برساند و در عمل متنوعسازي تنها به حذف بخشي از ريسک کمک خواهد کرد. علت اين امر آنگونه که مارکويتز توضيح داد آن بود که بازدة داراييهاي انتخاب شده ممکن است با يکديگر کواريانس مثبت داشته باشند، که در اين صورت زمان و مسير نوسان در بازدة آنها مشابه خواهد بود. در اين صورت متنوعسازي، زماني به کاهش بيشتر ريسک کمک خواهد کرد که پرتفوي انتخابي ترکيبي از داراييهايي باشد که نوسانات مشابهي نداشته باشند، يعني با بالا رفتن بازدة يکي، بازدة ديگري پايين بيايد. بدين ترتيب احتمال نوسان در نرخ بازدة مورد انتظار پرتفوي به مراتب کمتر از احتمال نوسان در بازدة هر کدام از داراييهاي تشکيل دهنده آن ميباشد. مارکويتز با استفاده از اين يافته نشان داد که سبد دارایی بهينه، سبدی است که در صورت مشخص بودن سطح ريسک، بالاترين بازده مورد انتظار را داشته باشد
ايرادي که ميتوان در مورد اين الگو عنوان کرد مطالعات انجام گرفته در سالهاي بعد، نشان از آن داشت که اين فرض تنها در دورههاي کوتاهمدت قابل پذيرش است و حتي در اين دورهها نيز بازدة اوراق بهادار توزيع لگاريتم نرمال دارد. بنابراين چنين فرضي در مورد دوره بلندمدت اعتبار چنداني ندارد. اما مهمترين ايراد الگوی مارکويتز (از لحاظ نظري) آن است که با انتخاب انحراف معيار به عنوان مقياسي براي اندازهگيري ريسک، تناقضاتي در فرضيات مدل پديد ميآيد. بنا به يکي از فرضيات الگوی مارکويتز، سرمايهگذار ريسکگريز ميباشد و از اين رو از سرمايهگذاري در اوراق بهاداري که انحراف معيار (ريسک) زيادي دارند پرهيز مينمايد. اما انحراف معيار در يک توزيع نرمال تنها با کمتر بودن بازده از مقدار مورد انتظار بدست نميآيد، بلکه چنانچه بازده از مقدار مورد انتظار بيشتر باشد نيز انحراف معيار (ريسک) وجود خواهد داشت. اما کاملاً واضح است که اين امر براي سرمايهگذار نامطلوب نيست، پس چرا از آن پرهيز کند.
پیشینه و مبانی نظری نظریه سبد دارایی ها نقدشوندگی و قیمت دارایی ها_1555656985_16507_3418_1989.zip0.19 MB |