فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق مبانی نظری و پیشینه تحقیق ویژگیهای شخصیت وسلامت روان دارای 40 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
شخصيت ومفهوم آن 11
ضرورت مطالعه وشناخت شخصيت 13
نظريه هاي شخصيت(شخصيت ورويكرد روانكاوي) 14
نظريه تحليلي يونگ 15
نظريه پويايي رواني –اجتماعي 16
نظريه بودائيسم درباره شخصيت انسان 18
نظريه اسلام درباره شخصيت انسان 20
الگوي شخصيت 21
پايداري شخصيت 22
تغييردرشخصيت 23
شخصيت سالم 24
ساختارشخصيت 26
همساني شخصيت 29
تعريف سلامت رواني 30
تاريخچه سلامت رواني 30
كليدسلامت رواني 32
چرابايددرموردسلامت رواني بدانيم؟ 32
اعتمادبه نفس،كليدسلامت رواني 33
نظريه هاي سلامت رواني 34
1-الگوي گوردون آلپورت 34
2-الگوي كارل راجرز 35
3- الگوي كارل گوستاو يونگ 35
4-الگوي ويكتورفرانكل 36
5- الگوي اريش فروم 36
6-الگوي آبراهام مزلو 37
7-الگوي فريتس پرلز 38
تحقيقات انجام شده درزمينه سلامت روان وويژگي هاي
فصل دوم
پيشينۀ پژوهش
شخصيت ومفهوم آن
صاحبنظران حوزه شخصيت وروان شناسي ازكلمه شخصيت تعريفهاي گوناگون ارائه داده اندازنظرريشه اي ،گفته شده است كه شخصيت كه برابر معادل كلمهPersonaluty ياPersonalite فرانسه است درحقيقت ازريشه لاتين Persona گرفته شده است كه به معني نقاب ياماكسي بودكه دريونان و روم قديم بازيگران تئاتر برچهره مي گذاشتند.اين تعبير تلويحاًاشاره به اين مطلب داردكه شخصيت هركس ماكسي است كه اوبرچهره خودمي زندتاوجه تميز اوازديگران باشد.
در زبان عامه شخصيت به معاني ديگري به كارمي رود؛مثلاً،وقتي گفته مي شودكه هركسي باشخصيت است ؛يعني اينكه او داراي ويژگيهايي است كه مي تواندافرادديگر راتحت نفوذ خودقراردهديامتانت و وقارويژه اي دارد.همين طوردرنقطه مقابل آن بي شخصيت به معني داشتن ويژگيهاي منفي است كه البته بازهم ديگران راتحت تأثيرقرارمي دهد،امادرجهت منفي.همچنين كلمه شخصيت درعرف به عنوان چهره مشهوروصاحب صلاحيت در حوزه هاي مختلف به كارمي رود،همچون شخصيت سياسي،شخصيت علمي،شخصيت هنري وازاين قبيل.اما در روان شناسي ،شخصيت به مفهوم متفاوت ازآنچه ذكرشده تعريف مي شودو روان شناسان هركدام تعريفهاي متعددي ازشخصيت و مفهوم آن داشته اندكه به ذكرتعدادي ازآن هاپرداخته مي شود.
كاتل درتعريف شخصيت چنين مي گويد«شخصيت چيزي است كه اجازه پيش بيني رفتارشخص رادرشرايط و اوضاع و احوال معين به فردمي دهد».
«شخصيت مجموعه تفكيك ناپذيرآن خصايص بدني ونفساني است كه شناخته دوستان نزديك شخص يابه عبارت ديگر،آن نقاب يا ماسكي است كه فردبراي سازش بامحيط ،كه درحقيقت نوعي بازيگري درصحنه زندگي است،به چهره خود نهاده است»(ايزدي به نقل ازكريمي،1351).
تعريف شلدون ازشخصيت اين است كه «شخصيت سازمان پوياي جنبه هاي ادراكي وانفعالي وارادي وبدني فرد وآدمي است».
شخصيت مجموعه اي پايدارازويژگيها وگرايشهاست كه مشابهت وتفاوتهاي رفتارروان شناختي افراد(افكار،احساسات واعمال)راكه داراي تداوم زماني بود.وممكن است به واسطه فشارهاي اجتماعي وزيست شناختي موقعيتهاي بلاواسطه شناخته شونديابه آساني درك نشوند،مشخص مي كند(مدي به نقل ازكريمي،1972).
شخصيت عبارت است ازالگوهاي رفتاروشيوه هاي تفكركه سازگاري فرد بامحيط راتعيين مي كنند(آتكينسون وهيلگارد به نقل ازكريمي،1993).
اگر وجوه مشترك تعاريف فوق درنظرگرفته شودديده مي شودكه اولاً همه آنهابه يك رشته ازويژگيها وخصوصيات جسمي و رواني اشاره دارند.
ثانياً درهمه تعريفها به مسئله تمايز،افتراق ومشخص كردن فردازافرادديگربه طورتلويحي اشاره شده است پس مي توان گفت كه شخصيت عبارت است ازمجموعه ويژگيهاي جسمي ،رواني،رفتاري كه هرفرد را ازافرادديگر متمايزمي كند(كريمي،1379).
ضرورت مطالعه وشناخت شخصيت
شناخت شخصيت ،ويژگيها،چگونگي شكل گيري ،عوامل مؤثر درايجادشخصيت ومسائلي ازاين قبيل از يك جنبه ارضاي حس كنجكاوي وميل به شخصيت جويي رادرانسان بدنبال داردزيرا اين شناخت نوعي خودشناسي است وشخص هنگام مطالعه موضوعهاي ذكرشده غالباً آن دانسته هاراباخود مقايسه كرده وتطبيق مي دهد واحتمالاً بااين شناخت نوعي طبقه بندي انجام مي دهديعني خود رادريكي ازتيپهاي شخصيتي قرارمي دهدياخودرا داراي ويژگيهاي شخصيتي خاص مي بيند.ازسوي ديگراين شناختها واطلاعات به شخص امكان مي دهدكه درارتباط متقابل باديگران موضع گيريهاي مناسب وآگاهانه داشته باشد.اگرازجنبه ديگري هم به اين شناخت بنگريم مي بينيم كه داشتن اطلاعات ودانش لازم درباره شخصيت تنهابه كارعادي دانستن برخي رفتارهادرمراحل مختلف رشدشخصيت نمي آيدبلكه اين دانش درپيشگيري يااقدام اجتماعي درموردبروزاختلالها ونابسامانيهاي شخصيتي نيزمي تواندبه كمك فردبيايدوچنانچه اختلالهايي بروز كندبااستفاده ازدانش روان شناسي شخصيت مي توان چاره جويي كردوازوخيم ترشدن اوضاع جلوگيري نمود(كريمي،1379).
مبانی نظری وپیشینه تحقیق ویژگیهای شخصیت وسلامت روان_1555598886_18807_3418_1989.zip0.03 MB |