فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری اثربخشي درمان نوروفيدبک بر کاهش نشانگان اختلال وسواس فکری دارای 121 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فهرست مطالب:
اختلال وسواس فكري ـ عملي
اضطراب و اختلال وسواس فكري ـ عملي
علائم اختلال وسواس فكري ـ عملي
معيارهاي تشخيصي اختلال وسواس فكري ـ عملي
همهگيرشناسي
اختلال وسواس فكري ـ عملي و خانواده
سير و پيشآگهي
ويژگيهاي باليني
همايندي
تشخيص افتراقي
رابطه انواع نشانگان اختلال وسواس فكري ـ عملي با انواع اختلالات
سببشناسي
عوامل زيست عصبي ـ رسانهها
ايمنيشناسي عصبي (نوروايمنولوژي)
مطالعات انجام شده با تصويربرداري مغزي
وراثتشناسي
ساير دادههاي زيستي
عوامل رفتاري
عوامل رواني
درمان
دارو درمان
مهاركنندههاي اختصاصي بازجذب سروتونين
رواندرماني
روانجراحي
ساير درماني
EEG و امواج مغزي
روش ارزيابي EEG
الكتروآنسفالوگرافي كمي
الكتروآنسفالوگرافي و اختلال وسواس فكري ـ عملي
نوروفيدبك
تحقيقات انجام شده در زمينه نوروفيدبك
منابع
اختلال و سواس فکري- عملي
اختلال وسواس فکری- عملی يك اختلال اضطرابي است كه از دو مولفه مهم تشكيل يافته است: وسواسهاي فكري و اجبارهاي عملي (مولر و رابرتز ، 2005). ويژگيهاي اصلي اختلال وسواس عبارتند از وسواسهاي فكري يا عملي برگشت كننده كه به دليل شديد بودن ، وقت گير هستند (يعني بيش از يك ساعت در روز وقت مي گيرند) يا به پريشاني آشكار يا اختلال عمده در روند معمولي و طبيعي زندگي، كاركرد شغلي، فعاليت هاي معمول اجتماعي، يا روابط فردي منجر مي شود (سادوک و سادوك ،2003). در يك برهه از زمان طي سير اين اختلال شخص متوجه مي¬شود كه وسواسهاي فكري يا عملي، مفرط يا غير منطقي هستند (انجمن روان پزشکي امريکا،2000). اما آنها قادر نيستند كه آن را متوقف سازند، اين سطح از خودآگاهي، افراد اختلال وسواس فکری- عملی را از هذيانها يا عقايد غريب متمايز مي سازد.
اضطراب و اختلال وسواس فکری- عملی
اضطراب، و هيجان اصلي ترس که تجربه جهاني بشر است، نقش اساسي در سازگاري و بقاي انسان بازي مي کند. عملکرد اصلي ترس اين هست که تهديد يا خطري را علامت مي دهد (بارلو،2002). اگر اضطراب شدید باشد، افراد تشريفات يا روشهاي عادتي معيني را در پاسخ به اضطراب شديد، ياد مي گيرند تا موقتا از اين پريشاني تسکين يابند. اين اختلال اضطرابي را اختلال وسواس فکری- عملی مي نامند ( کلارک،2004). رايجترين نظريه اين است كه اختلال وسواس فکری- عملی بايد به عنوان اختلال اضطرابي طبقه بندي گردد، چون نيمرخ اختلال وسواس فکری- عملی مشابه اختلالهايي از قبيل اختلال اضطراب فراگير، فوبياي خاص، خود بيمار انگاري و اختلال بدشكلي بدني است (براون،1998به نقل از كلارك،2004). ويژگيهايي که اختلال وسواس فکری- عملی را در طبقه اختلالات اضطرابي قرار مي دهد، شامل موارد زير مي¬باشد:
1- احساس ذهني اضطراب يا پريشاني كه توسط افكار وسواسي ايجاد مي شود.
2- اعمال وسواسي شناختي يا رفتاري در پاسخ به افكار وسواسي
3- راه انداز بيروني يا دروني براي افكار وسواسي يا اعمال وسواسي
4- اضطراب يا ناراحتي برخاسته از يك بر انگيزاننده
5- كاهش اضطراب با انجام اعمال وسواسي
6- جستجوي اطمينان بخشي
7- ترس از پريشاني
8- بروز رويداد درهم گسيخته كه مي تواند با عمل وسواس مداخله كند يا آن را باطل سازد.
9- رفتار اجتنابي
با توجه به اين ويژگيها، DSM-IV-TR، اختلال وسواس فکری- عملی را در طبقه اختلالات اضطرابي قرار داد (همان منبع).
بعضي محققان باليني نظريه ابطال سازي، اختلال وسواس فکری- عملی را به عنوان اختلال اضطرابي به چالش طلبيده اند. ايندلر و سامرفلت (1998) نتيجه گرفتند كه اختلال وسواس فکری- عملی به استثناي عمل وسواس شستن مي تواند اختلال اضطرابي باشد، چون سوگيري انتخابي براي تهديد كه در اكثر حالات اضطرابي ديده مي شود، در تمام حالات افكار وسواسي وجود ندارد. اينرايت (1996) مطرح كرد كه تفاوتهاي زيادي بين اختلال وسواس فکری- عملی و ساير اختلالات اضطرابي وجود دارد. از قبيل: 1- تفاوتهاي ممكن در بيوشيمي.2- وجود آسيب عملكردي بيشتر در اختلال وسواس فکری- عملی. 3- افزايش پيچيدگي و ابهام محركهاي بر انگيزاننده ترس در اختلال وسواس فکری- عملی. برخي ها نيز نشان دادند كه اختلال وسواس فکری- عملی ممكن است سبب شناسي مشتركي با اختلال تيك ( چندگانه) مزمن و سندرم توره داشته باشد ( اكانور ، 2001). اين احتمال نيز مطرح است كه بي ثباتي بيشتر نشانگان و ماهيت انتزاعي اكثر افكار وسواسي منجر به ارتباط اختلال وسواس فکری- عملی با ساير طبقات آسيب شناسي رواني مي شود. ناهماهنگي بيشتر نشانگان وسواس فكري- عملي نشان مي دهد كه اختلال وسواس فکری- عملی نسبت به ساير اختلالات اضطرابي، ماهيت تشخيصي هماهنگ و منسجم كمتري دارد. در كل، شواهد تجربي زيادي نشان مي دهد، زمانيكه مصاحبه كنندگان از مصاحبه باليني ساختار يافته بر اساس معيارهاي DSM – IV-TR استفاده مي كنند، تشخيص اختلال وسواس فکری- عملی مي تواند پايا باشد ( بروان ، ديناردو ، لهمن ، و كمپ بل، 2001). به منظور تشخيص اختلال وسواس فکری- عملی، طبق DSM-IV يك فرد بايد يا اعمال وسواسي يا افكار وسواسي داشته باشد و اكثريت زيادي از افراد تشخيص داده شده هر دو نوع نشانگان را تجربه مي كنند ( فوآ و كوزاك، 1995 به نقل از كلارك، 2004).
علائم اختلال وسواس فکری- عملی:
وسواس فكري – عملي با وسواسهاي فكري و عملي ( اجبارهايي) مشخص مي شود كه ايجاد پريشاني كرده و اغلب در عملكرد روزانه ايجاد تداخل مي كند.
وسواس فكري:
وسواس عبارتند از فكر، احساس، انديشه يا حس عود كننده و مزاحم
وسواس عملي :
بر خلاف وسواس فكري كه يك فرايند ذهني است، وسواس عملي ( يا اجبار) نوعي رفتار است. اجبار رفتاري آگاهانه، معيارمند و عود كننده است نظير شمارش ، وارسي يا اجتناب. بيمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی از غير منطقي بودن وسواسهايش آگاهي دارد و اين وسواسها يا اجبارها را ناهمنوا با خود ( يعني به صورت يك رفتار ناخواسته) مي يابد. هر چند عمل وسواسي ممكن است در تلاش براي كاستن از اضطراب همراه با وسواس فكري انجام شود، هميشه به كم شدن اين اضطراب منجر نمي گردد. ممكن است پس از كامل شدن انجام عمل وسواسي، اضطراب فرقي نكرده و يا حتي بيشتر شده باشد. وقتي فرد در مقابل انجام اجبار مقاومت به خرج مي دهد ، نيز اضطراب افزايش مي يابد. نمايش اعمال و افكار وسواسي در بزرگسالان و نيز كودكان و نوجوانان ناهمگون است. علائم هر بيمار ممكن است با گذشت زمان همپوشي پيدا كرده يا تغيير يابد. اما در كل 4 الگوي اصلي دارد:
علائم اصلي
1- آلودگي: شايعترين الگوي وسواس، آلودگي است كه با شستشو يا با اجتناب جبري از شيء آلوده همراه است. شيء ترساننده غالباً چيزي است كه اجتناب از آن ممكن نيست ( مثل ادرار، مدفوع، ميكروبها، و گرد و غبار). چنين بيماراني ممكن است از فرط شستشو پوست دستهاي خود را بسابند يا به دليل ترس از ميكروب قادر به ترك خانه نباشد. هر چند اضطراب شايعترين پاسخ هيجاني به شيء ترساننده است، شرم و نفرت وسواسي نيز شايع است. بيماران مبتلا به وسواس آلودگي معمولاً معتقدند كه آلودگي از يك شي به شي ديگر، از فردي به فردي ديگر، با تماس جزئي انتشار مي يابد.
ترديد بيمار گونه: دومين الگوي شايع وسواس شك و ترديد است، كه با اقدام جبري براي امتحان كردن دنبال مي شود. فكر وسواسي معمولاً متضمن يك خطر يا خشونت است ( مثل فراموش كردن، بستن شير گاز يا قفل كردن در). امتحان كردن ممكن است مستلزم چندين بار بازگشت به خانه، و سر زدن به اجاق گاز باشد، چنين بيماراني عدم اعتماد به نفس وسواسگونه داشته و هميشه به خاطر فراموش كردن يا ارتكاب چيزي احساس گناه مي كنند.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اثربخشي درمان نوروفيدبک بر کاهش نشانگان اختلال وسواس فکری_1634666623_13070_3418_1661.zip3.49 MB |