فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری استرس و سندرم افسردگی دارای 64 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فهرست مطالب:
استرس و سندرم فرسودگي............ 9
افسردگي......................... 10
افسردگي زيست - شيميايي.......... 12
افسردگي واكنشي.................. 14
مدل سليه از استرس.............. 16
افسردگي......................... 16
سرزنش خود....................... 17
نوميدي.......................... 18
ترحم به خود .................... 19
معضل افسردگي واقعاً تا چه حد جدي است 20
نظريه روانكاوي.................. 21
نظريه هاي يادگيري.............. 23
رويكرد شناختي................... 24
تعريف........................... 24
افسردگي واكنشي ................. 26
افسردگي درون زاد................ 27
افسردگي روان زاد................ 28
تشخيص و سنجش افسردگي............ 29
اختلال افسردگي عمده.............. 30
اختلال افسرده خلقي............... 31
علايم افسردگي.................... 33
چگونگي مقابله با افسردگي ....... 34
روش هاي درمان افسردگي........... 35
روش بازسازي شناختي براي درمان افراد افسرده 36
روش دو ستوني.................... 36
درمان كوتاه مدت................ 38
مشاوره و روان درماني گروهي...... 39
چه عوامل رواني- اجتماعي در افسردگي دخيل هستند 39
چگونه كسي مي تواند بفهمد آيا افسرده است يا خير 40
خسارت استرس..................... 42
روند استرس...................... 43
نشانه هاي هيجاني افسردگي........ 44
به هنگام افسردگي چه كاري بايد انجام دهيم 47
ديدگاههاي نظري درباره افسردگي .. 49
تعريف امدادگر................... 53
خصوصيات يا ويژگيهاي امدادگر..... 53
تعريف كمكهاي اوليه و امداد ..... 54
هدف ما از كمكهاي اوليه.......... 54
تعريف عمليات نجات............... 55
تعريف ديگر امدادگر.............. 55
تعريف كمك هاي اوليه............. 55
بقيه ويژگي هاي يك امدادگر....... 55
حفظ آرامش در ارائه كمكهاي اوليه. 56
وظايف امدادگر................... 58
نحوه مراقبت از خود.............. 59
كنترل استرس..................... 59
واكنش به استرسها................ 59
واكنش هاي ديررس................. 60
واكنش هاي شديد.................. 61
مروري بر سابقه پيشينه تحقيق 62
منابع
استرس و سندرم فرسودگي
هر فردي در طول حيات خود در معرض تجربياتي كه شامل رويدادهاي استرسزا ميباشد قرار ميگيرد. به طور طبيعي افراد سالم آنهايي هستند كه ميتوانند با استرس طولاني مدت سازگاري پيدا كنند و با فشارهاي رواني كوتاه مدت و گذرا كنار بيايند. اگر فرد نتواند در زمينههاي مختلف سازگاري از خود نشان دهد و يا اين كه با آن كنار نيايد دچار بيماري ميگردد. (به نقل از شيفر، مارتين، بلورچي، پروين)
استرس در واقع هر نوع تنش و عدم تعادل رواني است كه تعادل عموميانسان را مورد تهديد قرار ميدهد و تعادل زيستي وي را بر هم ميزند و ميتواند احساسات منفي ايجاد كند و احساس خوب بودن فرد را به مخاطره بيندازد و ممكن است باعث شود كه ديدگاه فرد نسبت به واقعيتها تغيير يابد و يا فرآيند تفكر و حل مساله وي را به طور كلي مختل سازد و همچنين استرس ميتواند روابط بين افراد و احساس تعلق نسبت به ديگران را دگرگون سازد و يا به طور كلي نگرش افراد نسبت به زندگي را تغيير دهد.
تحقيقات مختلف بيانگر اين واقعيت است كه قرار گرفتن طولاني مدت در معرض استرس به تغيير مهم فيزيولوژيكي و رواني و بيثباتي محيط داخلي بدن ميانجامد اين حالت عدم تعادل در محيط داخلي بدن منجر به گسترش علائم، سندرمها و بيماريهاي اختصاصي ميگردد. استرس سيستم دروني فرد را تخريب ميكند و زماني كه پاسخهاي تيز و گريز جهت برطرف نمودن تأثيرات منفي عوامل استرس زا با شكست مواجه شده حالات ضعف و خستگي در فرد عارض ميشود و به صورتهاي گوناگون نمايان ميشود. اين اختلالات به صورت حالات ذهني عاطفي و يا رفتاري بروز مينمايد. (به نقل از پايان نامه چاپ شده ميرزا علمداري، سيدابراهيم، 1381)
افسردگي
مارتين سليگمن (1975) پيشنهاد ميكند كه درماندگي آموخته شده را ميتوان به عنوان الگوي وقوع طبيعي افسردگي يك قطبي كه مبناي محيطي دارد در نظر گرفت. مردم درمانده، نظير افسردهها، موفقيت آزارنده را به صورت موقعيتي كنترل ناپذير كه توسط عوامل دروني، پايدار و كلي ايجاد شدهاند در نظر ميگيرند.
درست به همان صورتي كه درماندگي آموخته شده توسط ادراك پيامدهاي كنترل ناپذير ايجاد ميشود، افسردگي اغلب توسط احساس عدم كنترل وقايع و پيامدهاي مهم در زندگي شخص به وجود ميآيد. از ديد انتسابي، درماندگي آموخته شده و افسردگي، ويژگي مشتركي دارند: سبك تبييني بدبينانه. به خاطر اين همپوشي آشكار، چندين پژوهشگر گمان كردهاند كه ممكن است افراد افسرده كساني باشند كه گرايش به انتسابهاي ايجاد كنندة درماندگي آموخته شده دارند (مثل انتساب دروني، پايدار، و كلي براي پيامدهاي آسيب زا). (به نقل از جانمارشال ريو، مترجم سيد محمدي، يحيي، 1380)
افسردگي، نشانههاي زيادي دارد. گر چه بعضي از علايم افسردگي از قبيل گرية زياد را تقريبا هر كسي ميتواند تشخيص دهد، اما علايم ديگر آن چنان واضح نيستند. نشانهها و علايم افسردگي به دستههاي زير قابل تقسيماند:
1- علائم هيجاني از قبيل گرية زياد، خلق اندوهگين و غمگيني كلي، علائميهستند كه اغلب مردم آنها را به عنوان افسردگي ميپندارند.
2- علايم شناختي كه شامل خود انتقادي شديد و خود سنجي پايين ميباشند و در آن شخص، خودش را به خاطر هر چيزي سرزنش كرده، مكرراً دربارة شكستها و كمبودهاي فردي به فكر فرو ميرود، بك، راش شو و امري (1976) درمان اين جنبه از افسردگي را كاملاً شرح داده و اظهار داشته اند كه افسردگي ناشي از ديد منفي فرد نسبت به خود، دنيا و آينده ميباشد.
3- علايم رفتاري از قبيل انگيزش سطح پايين، اجتناب، كناره گيري و انرژي پايين ميباشد كه در اين حالات، فرد حتي به انجام رساندن كارهاي ساده را بسيار دشوار مييابد و گاهي به همين دليل مدتهاي مديدي در خانه و حتي در رختخواب باقي ميماند.
4- علايم جسماني شامل اختلال خواب، نداشتن اشتها و بيميلي نسبت به مسايل جنسي ميباشد، به طوري كه ممكن است، شخص، بيشتر اوقات در خواب باشد يا خيلي كم بخوابد و يا ممكن است بسيار زياد يا بسيار كم بخورد. به هر حال نكتة مهم اين است كه الگوي معمولي رفتار، مختل ميگردد.
گر چه هيچ درمانجويي، تماميو يا اغلب اين علايم را نشان نميدهد. اما ممكن است بيش از يك نشانه را از خود نشان دهد. بنابراين، بسيار حائز اهميت است كه به دقت به علايميكه درمانجو دارد، نگريسته و در صورت لزوم، برنامة درماني چند جانبه در پيش گرفته شود. (به نقل از گلدن، داور، فريد برگ، ترجمة فريماني و شافعي مقدم، 1380)
افسردگي زيست شيميايي
افسردگي ميتواند در برگيرندة اختلالات در تفكر، خلق، رفتار و زيستي - شيميايي گردد. ميزان دخالت هر يك از اين عوامل از فردي به فرد ديگر، متغير است. براي فردي، اختلالات زيستي - شيميايي مهمتر بوده و براي فرد ديگر، عوامل روان شناختي اهميت بيشتري دارد. درمانجوياني كه مبتلا به افسردگي دو قطبي (بيماري شيدايي - افسردگي) هستند و بيشتر درمانجوياني كه به افسردگي يك قطبي زيستي - شيميايي مبتلا هستند، هر دو گروه نيازمند درمانند. بنابراين، سنجش عوامل زيستي - شيميايي براي كليه درمانجوياني كه مبتلا به بيماري افسردگي هستند بايستي به عمل آيد. اگر درمانجويي شديداً گرفتار افسردگي شده و يكي از علائم جسماني افسردگي را از خود نشان دهد و يا تمايل به خودكشي داشته باشد اهميت دارد كه به روانپزشك ارجاع داده شود تا روشن شود نياز به مداوا دارد يا خير. بعضي از علائم جسماني كه معمولاً روانپزشكان آنها را علائم نباتي و يا شاخص عدم تعادل بيوشيميمينامند عبارتند از: زود بيدار شدن در صبح، از دست دادن اشتها و تغيير در زيست مايه (لي بيدو) و خستگي مفرط. علائم و نشانههاي ديگري كه به عنوان اساس جسماني افسردگي، بكار برده شدهاند عبارتند از: بيقراري، (تغيير خلق روزانه و به عبارت ديگر، بدتر شدن علائم و نشانهها هنگام صبح، افزايش اشتها، اختلال تمركز، سابقة افسردگي در خانواده). علائم دير عدم تعادل زيست شيميايي شامل افسردگي دو قطبي و افسردگي شديد در نبود حادثه آشكار ساز هستند. علاوه بر اين، بعضي از آزمونهاي زيستي شيميايي (يعني آزمون بازدارندة دگزامتازون و آزمون رها كنندة هورمون تروتروپين) براي تشخيص زير گروههاي زيست شيمايي افسردگي به كار گرفته ميشوند.
پیشینه و مبانی نظری استرس و سندرم افسردگی_1556786323_13236_3418_1729.zip0.05 MB |