فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری طلاق از دیدگاه قرآن واسلام دارای 20 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
فهرست مطالب:
طلاق از دیدگاه اسلام
27
طلاق از دیدگاه قرآن
29
طلاق از دیدگاه مسیحیت
31
تاریخچه طلاق
33
طلاق و انواع آن
33
پیشینه تحقیق
35
مدل
37
فرضیه های تحقیق
مفاهیم و متغیر ها
منابع
عقايد و نظرهاي مختلفي
ابراز شده است. عدّه اي آنرا زيانبخش و خطرناک دانسته و به طور کلّي محکوم کرده اند و دسته اي از لزوم آن در اجتماع جانبداري نموده اند.
مخالفين طلاق
مي گويند: طلاق مخالف طبيعت ازدواج است، چه ازدواج پيمان همکاري و زندگي مشترک مادام الحيات مي باشد و پيوند زناشويي که يک پيوند دائمي است نبايد با طلاق گسسته شود؛ طلاق براي اطفال زيان بخش است و آنان را دچار سرنوشت اسف باري خواهد کرد؛ آمار نشان مي دهد که بسياري از اطفال بزهکار کساني هستند که پدر و مادرشان بر اثر طلاق از هم جدا شده اند؛ طلاق روابط نامشروع زن يا شوهر را ترويج مي کند، چه زن يا شوهري که با ديگري رابطه نامشروع دارد با ادامه گسترش اين روابط اميدوار است که روزي بتواند از همسرش جدا شود و با عاشق يا معشوق خود خانواده ديگري تشکيل دهد.
موافقين طلاق
به ضرورت آن در پاره اي موارد استناد مي کنند: گاهي اتفاق مي افتد که بين زن و شوهر هيچگونه هماهنگي و توافق اخلاقي وجود ندارد؛ ممکن است يکي از زوجين بدکار و يا جاني و شرير باشد؛ ممکن است بر اثر پاره اي امراض صعب العلاج يا بعضي اعتيادات مضر، يا در نتيجه سوء معاشرت زن يا مرد، ادامه ي زندگي زناشويي ممکن نباشد؛ آيا در اين گونه موارد زن و مرد بايد يک عمر در رنج و سختي و بدبختي به سر برند و به زندگي رنج افزاي زناشويي ادامه دهند؟ آيا بهتر نيست که اين پيوند نامناسب گسسته شود تا هر يک از زن و مرد سعادت خود را با تشکيل خانواده ي ديگري باز يابند؟ هرگاه زن و شوهر هميشه اختلاف و نزاع داشته باشند، نه تنها زندگي براي خود آنها جهنّمي توان فرسا خواهد بود، بلکه فرزندان آنان نيز از زندگي در چنين خانواده اي رنج خواهند برد. چنين خانواده اي نمي تواند کانوني دلپذير و مناسب براي فرزندان خود باشدو اطفال در اينگونه خانواده ترتيبي به سزا نخواهند يافت؛ مجنون يا عقيم بودن زن يا شوهر نيز به اعتقاد بعضي مي تواند طلاق را توجيه کند.
باري امروزه نمي توان طلاق را از نظر اجتماعي به کلي محکوم کرد. شک نيست که طلاق امري مذموم و ناپسند است، ليکن در پاره اي موارد چاره اي جز آن نيست و بايد به عنوان يک بد ضروري، چنانکه در حقوق فرانسه مي گويند، پذيرفته شود. به تعبير ديگر بايد طلاق را هنگامي که ضروري باشد به عنوان آخرين علاج قبول کرد؛ زيرا گسستن پيوند زناشويي در پاره اي موارد بهتر از يک عمر رنج و اختلاف و کشمکش است. ادامه ي زندگي زناشويي گاهي ممکن است هم از نظر زن و شوهر هم از نظر فرزندان و هم از نظر جامعه زيان بخش باشد. در اين گونه موارد طلاق را به عنوان استثناء مي توان پذيرفت، ليکن براي جلوگيري از تزلزل و پريشاني خانواده بايد طلاق را محدود کرد. اين نکته مورد توجه همه ي مصلحان اجتماعي و اکثريت قريب به اتفاق قانونگذاراني است که طلاق را پذيرفته اند. (صفائي، امامي، 1372، صص 261-262).
پیشینه و مبانی نظری طلاق از دیدگاه قرآن واسلام_1555597098_19087_3418_1797.zip0.05 MB |