فصل دوم پایان نامه،پیشینه،ادبیات پژوهش ،کارشناسی ارشد روانشناسی،مفهوم ،مبانی نظری،مبانی نظری وپیشینه تحقیق پیشینه و مبانی نظری فراشناخت دارای 25 صفحه وبا فرمت ورد وقابل ویرایش می باشد
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: ورد و قابل ویرایش با فرمت .docx
بخش هایی از محتوای فایل پیشینه ومبانی نظری::
تاريخچه فراشناخت
ظهور نظريه هايي که بر نقش فرايندهاي عالي مؤثر بر مهار و هدايت فرايندهاي شناختي تاکيد دارند از جمله پيشرفت هاي عمده در حوزه روانشاسي به شمار مي آيد. اين فرايندهاي عالي تر به عنوان فراشناخت مطرح شده اند(کارشکي،1381). اين مفهوم در مقايسه با شناخت يك پديده جديد به حساب مي آيد، يعني سابقه اي به قدمت شناخت ندارد. اولين بار هارلو (1949)بود که مفهوم يادگرفتن يادگيري را در يك رشته آزمايش كه با ميمونها انجام داد مطرح نمود. در اين آزمايش ها ميمون ها وادار مي شدند تا مسائلي را كه به انها نشان داده مي شد را حل كنند. يافته جالب هارلو اين بود كه ميمونها هر چه مسايل بيشتري حل مي كردند در حل مسائل تواناتر مي شدند . يعني حيوانها ياد مي گرفتند كه چگونه ياد بگيرند . در زمان هارلو اصطلاح فراشناخت رايج نبود و در دوره روانشناسي خبر پردازي به جاي مفهوم يادگيري يادگرفتن از اصطلاح فراشناخت استفاده شد.اگر چه هارلو مفهوم يادگرفتن يادگيري را مطرح ساخت كه از لحاظ مفهومي با اصطلاح فراشناخت برابر است ولي گفتگو درباره اصطلاح فراشناخت در دهه 1970 آغاز شد و جان فلاول نخستين كس بود كه بحث درباره فراشناخت را آغاز كرد و به تدريج تعداد زيادي از دانشمندان به آئين نوين تفكر در حوزه روان شناسي روي آوردند (آقازاده واحديان ،1377). علي رغم آنچه گفته شد به لحاظ تاريخي مطالعه در حوزه فراشناخت از دو زمينه آغاز شده است كه در رشد فراشناخت نقش محوري و اساسي داشته اند. اين دو حوزه عبارتند از :
2-7-1- حوزه روان شناسي شناختي از دهه 1960
روان شناسان شناختي پژوهش ها و مطالعات خود را در زمينه فراشناخت از حوزه حافظه آغاز نمودند. به عنوان مثال هارت (1965) در مطالعه خود قضاوت انسان ها در باره حافظه را بررسي نمود. وي پس از کنکاشت قضاوت ها دريافت كه بزرگسالان تجربه آگاهانه در باره احساس دانستن را دارند . وي از طريق پژوهش هايي كه در زمينه حافظه انجام داد دريافت كه احساس دانستن از قدرت پيش بيني كنندگي رفتار برخوردار است ( بايلر و اسنومن، 1933؛ به نقل از زوهر، 1991 )..
2-7-2-حوزه روان شناسي رشد از دهه 1970
نظريه پردازان روان شناسي رشد نيز مطالعه خود را در زمينه فراشناخت از حوزه توانايي هاي حافظه آغاز کردند. فلاول (1979) علاقمند بود دريابد كه آيا رشد توانايي حافظه،كنش هشيارانه فهم قوانيني است كه بر حافظه ( شناخت ) حكومت مي كند؟ اين مطالعه مسير رشد فراشناخت را براي وي هموار نمود و رشد فراحافظه را در بسياري از حيطه ها تحت تاثير قرار داد (فلاول، 1979).
2-7-4-فراشناخت
اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره فرايند هاي شناختي خود و چگونگي استفاده بهينه از آنها براي رسيدن به اهداف يادگيري گفته مي شود ( بايلر و اسنومن، 1933؛ به نقل از زوهر، 1991 ). به عبارت ديگر، فراشناخت به دانش يا آگاهي فرد از نظام شناختي خود او يا به دانستن درباره دانستن گفته مي شود. دانش فراشناختي ما را ياري مي دهد تا به هنگام يادگيري و دانستن، پيشرفت خود را بر مطالبي که خوانده ايم، بسنجيم. کوتاه سخن اينکه، دانش فراشناختي به ما مي گويد که راه هاي مختلفي براي سازمان دهي مطالب به منظور سهولت بخشيدن به يادگيري و ياد آوري وجود دارد(سيف، 1376).
مي توان به گونه اي ديگر به فراشناخت نگريست، بدين صورت که آن را شناخت در مورد شناخت دانست. از آنجا که شناخت را دانستن و يادگيري معني مي کنيم، مي توانيم فراشناخت را به دانستن درباره يادگيري و تفکر خود معني کنيم. به همين سبب يکي از تعابير بسيار نزديک به فراشناخت، ياد گرفتن ياد گيري است (سيف، 1379). فراشناخت هر گونه دانش يا فعاليت شناختي است که موضوع آن شناخت باشد يا اينکه فعاليت يا فرايندهاي ذهني و شناختي انسان را تنظيم کند( فلاول، 1984؛ به نقل از سيف، 1379 ).
فراشناخت به اطلاعاتي که هر فرد در مورد نظام شناختي خود دارد، گفته مي شود و شامل فرايند هاي حافظه فرد است و تحقيقات نشان داده است که آگاهي فرد از فعاليتها يا فرايندهاي شناختي خود، نقش و تأثير زيادي در يادگيري دارد.
پیشینه و مبانی نظری فراشناخت_1528135379_10840_3418_1144.zip0.00 MB |